آلمانی، ادبیات: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
Mohammadi2 (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳: | خط ۳: | ||
ادبیات آلمانی (German literature) | ادبیات آلمانی (German literature) | ||
[[پرونده:10201200-2.jpg|بندانگشتی|فریدریش نیچه]] | [[پرونده:10201200-2.jpg|بندانگشتی|فریدریش نیچه]] | ||
<br /> '''آلمانی علیای قدیم'''. مهمترین اثر متعلق به آلمانی علیایی قدیم، منظومۀ ''سرود هیلدبرانت''<ref>Hildebrandslied</ref> (ح ۸۰۰م) است که جناس لفظی، صناعت غالب آن است و فقط بخشهایی از آن باقی مانده است. ''هلیاند''<ref>Heliand</ref> (منجی) (ح ۸۳۰م) دیگر اثر قدیمی شعر پهلوانی ساکسون قدیم<ref>Old Saxon</ref> است؛ در این شعر زندگی مسیح در همان قالب ''سرود هیلدبرانت'' سروده شده است. | <br /> '''آلمانی علیای قدیم'''. مهمترین اثر متعلق به آلمانی علیایی قدیم، منظومۀ ''سرود هیلدبرانت''<ref>''Hildebrandslied''</ref> (ح ۸۰۰م) است که جناس لفظی، صناعت غالب آن است و فقط بخشهایی از آن باقی مانده است. ''هلیاند''<ref>''Heliand''</ref> (منجی) (ح ۸۳۰م) دیگر اثر قدیمی شعر پهلوانی ساکسون قدیم<ref>Old Saxon</ref> است؛ در این شعر زندگی مسیح در همان قالب ''سرود هیلدبرانت'' سروده شده است. | ||
'''آلمانی علیای میانه'''. مجامع و مؤلفان غیردینی جای تعلیمگرایی مذهبی راهبان و عالمان را گرفتند و ''خُنیا''<ref>Minnesang</ref> (غزل عاشقانه) و حماسه شکلهای غالب شدند. بسیاری از این شاعران دورهگرد شوالیه بودند که مشهورترین آنها [[والتر فون در فوگلوایده|والتر فون دِر فوگلوایده]]<ref>Walter von der Vogelweide</ref>اند. در میان اشعار حماسی مهمترینشان ''سرود نیبلونگها''<ref>Nibelungenlied</ref>، حماسۀ ملی آلمانی، است. خنیاگرانی چون هاینریش فون فِلدِکه<ref>Heinrich von Veldeke</ref>، [[اشتراسبورک، گوتفرید فون (ز ۱۲۱۰م)|گوتفرید فون اشتراسبورک]]<ref>Gottfried von Strassburg</ref>، [[هارتمان فون آویه|هارتمان فون آوئه]]<ref>Hartmann von Aue</ref>، و [[ولفرام فون اشنباخ]]<ref>Wolfram von Eschenbach</ref>، مؤلفان حماسههای درباری بودند (''[[تریستان و ایزوت|تریستان و ایزولده]]''<ref>Tristan Und Isolde</ref>، ''هاینریش بینوا''<ref>Der arme Heinrich/Poor Heinrich</ref>، ''پارتسیفال''<ref>Parzival</ref> به ترتیب اثر سه مؤلف مذکورند). نثر برای نخستینبار با موفقیت در کتابهای عامیانۀ رمانتیک و نامعمول، مانند ''تیل اویلنشپیگل''<ref>Tyll Eulenspiegel</ref>، ''دکتر فاوست'' به کار رفت. | '''آلمانی علیای میانه'''. مجامع و مؤلفان غیردینی جای تعلیمگرایی مذهبی راهبان و عالمان را گرفتند و ''خُنیا''<ref>''Minnesang''</ref> (غزل عاشقانه) و حماسه شکلهای غالب شدند. بسیاری از این شاعران دورهگرد شوالیه بودند که مشهورترین آنها [[والتر فون در فوگلوایده|والتر فون دِر فوگلوایده]]<ref>Walter von der Vogelweide</ref>اند. در میان اشعار حماسی مهمترینشان ''سرود نیبلونگها''<ref>''Nibelungenlied''</ref>، حماسۀ ملی آلمانی، است. خنیاگرانی چون هاینریش فون فِلدِکه<ref>Heinrich von Veldeke</ref>، [[اشتراسبورک، گوتفرید فون (ز ۱۲۱۰م)|گوتفرید فون اشتراسبورک]]<ref>Gottfried von Strassburg</ref>، [[هارتمان فون آویه|هارتمان فون آوئه]]<ref>Hartmann von Aue</ref>، و [[ولفرام فون اشنباخ]]<ref>Wolfram von Eschenbach</ref>، مؤلفان حماسههای درباری بودند (''[[تریستان و ایزوت|تریستان و ایزولده]]''<ref>''Tristan Und Isolde''</ref>، ''هاینریش بینوا''<ref>''Der arme Heinrich/Poor Heinrich''</ref>، ''پارتسیفال''<ref>''Parzival''</ref> به ترتیب اثر سه مؤلف مذکورند). نثر برای نخستینبار با موفقیت در کتابهای عامیانۀ رمانتیک و نامعمول، مانند ''تیل اویلنشپیگل''<ref>''Tyll Eulenspiegel''</ref>، ''دکتر فاوست'' به کار رفت. | ||
'''آغاز دورۀ جدید'''. این دوره در قرن ۱۶ با معیار زبان انجیل آلمانیِ [[لوتر، مارتین (۱۴۸۳م ـ۱۵۴۶)|مارتین لوتر]] شروع شد ( | '''آغاز دورۀ جدید'''. این دوره در قرن ۱۶ با معیار زبان انجیل آلمانیِ [[لوتر، مارتین (۱۴۸۳م ـ۱۵۴۶)|مارتین لوتر]] شروع شد (۱۵۲۲ـ۱۵۳۴م). کلاسیسیستهای فرانسوی نظیر [[راسین، ژان باپتیست (۱۶۳۹ـ۱۶۹۹)|راسین]]<ref>Racine</ref>، [[کورنی، توماس (۱۶۲۵ـ۱۷۰۹)|کورنی]]<ref>Corneille</ref>، و [[مولیر]]<ref>Molière</ref> الگوی نویسندگان جوان شدند. سالهای پرآشوب جنگ ۳۰ساله در بسیاری از «قصههای پرفراز و نشیب» بازتاب یافت که جذابترین آنها ''سادهترین''<ref>''Simplicissimus''</ref> اثر [[گریملزهاوزن، هانس یاکوب (۱۶۲۵ـ۱۶۷۶)|هانس گریمِلْزهاوزن]]<ref>Hans Grimmelshausen</ref> بود. | ||
'''قرن ۱۸'''. [[گوتشد، یوهان کریستوف (۱۷۰۰ـ۱۷۶۶)|یوهان گوتشد]]<ref>Johann Gottsched</ref>، سرشناسترین محقق لایپزیگ، با کتاب ''نقد هنر شعر'' کوشید ادبیات را از سلطۀ فرانسویان برهاند. دورۀ دوم کلاسیک از | '''قرن ۱۸'''. [[گوتشد، یوهان کریستوف (۱۷۰۰ـ۱۷۶۶)|یوهان گوتشد]]<ref>Johann Gottsched</ref>، سرشناسترین محقق لایپزیگ، با کتاب ''نقد هنر شعر'' کوشید ادبیات را از سلطۀ فرانسویان برهاند. دورۀ دوم کلاسیک از ۱۷۴۸م آغاز شد و جنبش مهم تجدید حیات ادبی، که [[کلوپشتوک، فریدریش گوتلیب (۱۷۲۴ـ۱۸۰۳)|فریدریش کلوپشتوک]]<ref>Friedrich Klopstock</ref>، [[لسینگ، گوتهولد (۱۷۲۹ـ۱۷۸۱)|گوتهولد لِسینگ]]<ref>Gotthold Lessing</ref>، [[هردر، یوهان گوتفرید فون (۱۷۴۴ـ۱۸۰۳)|یوهان هردر]]<ref>Johann Herder</ref>، و [[ویلاند، کریستوف مارتین (۱۷۳۳ـ۱۸۱۳)|کریستوف ویلاند]]<ref>Christoph Wieland</ref> از پیشگامان آن بودند، در آثار [[گوته، یوهان ولفگانگ فون (۱۷۴۹ـ۱۸۳۲)|یوهان ولفگانگ فون گوته]]<ref>Johann Wolfgang Von Goethe</ref> و [[شیلر، یوهان (۱۷۵۹ـ۱۸۰۵)|یوهان فریدریش شیلر]]<ref>Friedrich Schiller</ref> به اوج خود رسید. هِردِر منبع الهامبخش مهم جنبش ''طوفان و طغیان''<ref>''Sturm und Drang''</ref> است که به ادبیات حملهور شده بود؛ اما این جنبش را در مفهومی گستردهتر بخشی از آشوب و اشتیاقی بود که علیه محدودیتهای عقلگرایی شکل گرفته بود. [[گوته، یوهان ولفگانگ فون (۱۷۴۹ـ۱۸۳۲)|گوته]] از جریانهای متعارف در زمینۀ تحولات ادبی فاصله گرفت؛ آثار او، بهویژه ''[[فاوست]]''، بخشی از ادبیات جهانی است. | ||
[[پرونده:10201200-4.jpg|بندانگشتی|فرانتس کافکا]] | [[پرونده:10201200-4.jpg|بندانگشتی|فرانتس کافکا]] | ||
'''قرن ۱۹'''. مکتب رمانتیک در سالهای آغازین قرن | '''قرن ۱۹'''. مکتب رمانتیک در سالهای آغازین قرن ۱۹م شکوفا شد و مبانی نظری آن با آثار [[شلگل، اوگوست (۱۷۶۷ـ۱۸۴۵)|شلگل]]<ref>Schlegel</ref> شکل گرفت. آنان دربرابر نظریههای سودمدارانه و عقلگرایانۀ عصر خود موضع گرفتند و آثار [[قرون وسطا]] را منبع الهام خود قرار دارند. همچنین به مطالعۀ ادبیات شرق، فولکلور، و باورهای عامیانۀ پیش از مسیحیت پرداختند. در این دوره لغتشناسی آلمانی و ادبیات قرون وسطا نیز برای نخستینبار بهطور جدی بررسی شد، زیرا [[گریم، برادران|برادران گریم]]<ref>Grimm brothers</ref> تحت تأثیر رمانتیسم بودند. برخی از رمانتیکهای مهم عبارتبودند از [[نووالیس]]<ref>Novalis</ref>، [[آرنیم، لودویگ آخیم فون (۱۷۸۱ـ۱۸۳۱)|آرنیم]]<ref>Arnim</ref>، [[برنتانو، کلمنس (۱۷۷۸ـ۱۸۴۲)|برنتانو]]<ref>Brentano</ref>، [[آیشندورف، یوزف بارون (۱۷۸۸ـ۱۸۵۷)|آیشندورف]]<ref>Eichendorff</ref>، [[شامیسو، آدلبرت فون (۱۷۸۱ـ۱۸۳۸)|شامیسو]]<ref>Chamisso</ref>، [[اولاند]]<ref>Uhland</ref>، و [[هوفمان، اوگوست (۱۷۹۸ـ۱۸۷۴)|هوفمان]]<ref>Hoffmann</ref>. اما مکتب رمانتیک سرانجام نفوذ خود را از دست داد و جنبشی معروف به آلمان جوان<ref>Young Germany</ref> در ۱۸۳۰م پا گرفت. بهعلاوه، در این دوره مسائل صنعتی، اجتماعی، اقتصادی و نیز فلسفۀ [[هگل، گیورگ ویلهلم فریدریش (۱۷۷۰ـ۱۸۳۱)|هگل]]<ref>Hegel</ref> در ادبیات تأثیر گذاشت. برخی از نویسندگان مهم این دوره عبارتاند از [[لاوبه، هاینریش (۱۸۰۶ـ۱۸۸۴)|هاینریش لابه]]<ref>Heinrich Laube</ref> (۱۸۰۶ـ۱۸۸۴م)، مؤلف داستانهای اجتماعی؛ [[بورنه، لودویگ (۱۷۸۶ـ۱۸۳۷)|لودویگ بورنه]]<ref>Ludwig Börne</ref> (۱۷۸۶ـ۱۸۳۷م) که کتاب ''نامههایی از پاریس'' او در متحولساختن نثر آلمانی تأثیری بسزا داشت؛ و [[هاینه، هاینریش (۱۷۹۷ـ۱۸۵۶)|هاینریش هاینه]]<ref>Heinrich Heine</ref> که بزرگترین آنان بود. نویسندگانی چون [[رابه، ویلهلم (۱۸۳۱ـ۱۹۱۰)|ویلهلم رابه]]<ref>Wilhelm Raabe</ref> و [[فونتانه، تیودور (۱۸۱۹ـ۱۸۹۸)|تئودور فونتانه]]<ref>Theodor Fontane</ref> مدتی خود را وقف قصۀ واقعگرا کردند، اما در آغاز قرن جدید نویسندگانی همچون [[مان، توماس (۱۸۷۵ـ۱۹۵۵)|توماس مان]]<ref>Thomas Man</ref>، در رمان ''[[بودنبروک ها|بودِنبروکها]]''<ref>''Buddenbrooks''</ref> (۱۹۰۱م)، به مسائل احساسی و روانشناختی پرداختند. [[گریلپارتسر، فرانتس (۱۷۹۱ـ۱۸۷۲)|فرانتس گریلپارتسر]]<ref>Franz Grillparzer</ref> اتریشی و [[هبل، کریستیان فریدریش (۱۸۱۳ـ۱۸۶۳)|فریدریش هبل]]<ref>Friedrich Hebbel</ref>، دو نویسندۀ مهم ادبیات نمایشی قرن ۱۹م بودند. [[مارکس، کارل (۱۸۱۸ـ۱۸۸۳)|کارل مارکس]] و [[نیچه، فریدریش ویلهلم (۱۸۴۴ـ۱۹۰۰)|فریدریش نیچه]] ادبیات را نیز چون سیاست و اقتصاد تحت تأثیر قرار دادند. | ||
'''قرن ۲۰'''. پیش از [[جنگ جهانی اول]] آرامشی نسبی بر ادبیات آلمانی حکمفرما بود. نویسندگان مهم این دوره، نمایشنامهنویسانی چون [[هاپتمان، گرهارت (۱۸۶۲ـ۱۹۴۶)|گرهارت هاپتمان]]<ref>Gerhart Hauptmann</ref>، [[زودرمان، هرمان (۱۸۵۷ـ۱۹۲۸)|هرمان زودرمان]]<ref>Hermann Sudermann</ref>، [[ودکیند، فرانک (۱۸۶۴ـ۱۹۱۸)|فرانک ودکیند]]<ref>Frank Wedekind</ref>، [[هوفمانستال، هوگو فون (۱۸۷۴ـ۱۹۲۹)|هوگو فون هوفمانستال]]<ref>Hugo von Hofmannsthal</ref> اتریشی، و شاعرانی چون [[دمل، ریشارد (۱۸۶۳ـ۱۹۲۰)|ریشارد دِمِل]]<ref>Richard Dehmel</ref>، [[ریلکه، راینر ماریا (۱۸۷۵ـ۱۹۲۶)|راینر ماریا ریلکه]]<ref>Rainer Maria Rilke</ref>، و [[گیورگه، اشتفان (۱۸۶۸ـ۱۹۳۳)|اشتفان گئورگه]]<ref>Stefan George</ref> بودند که [[ناتورالیسم (هنر)|ناتورالیسم]] و جریان مخالف آن «[[هنر برای هنر]]» از عوامل اصلی تأثیرگذار بر آنان بود، هاپتمان رهبر ناتورالیستها و اشتفان گئورگه رهبر مکتب «هنر برای هنر» بود. در رمان امپرسیونیستی، که ریشه در ناتورالیسم داشت، تأکید عمده بر شخصیت بود. مهمترین نویسندگان این جریان داستاننویسی عبارتاند از [[هسه، هرمان (۱۸۷۷ـ۱۹۶۲)|هرمان هِسِه]]<ref>Hermann Hesse</ref> (برندۀ جایزۀ نوبل | '''قرن ۲۰'''. پیش از [[جنگ جهانی اول]] آرامشی نسبی بر ادبیات آلمانی حکمفرما بود. نویسندگان مهم این دوره، نمایشنامهنویسانی چون [[هاپتمان، گرهارت (۱۸۶۲ـ۱۹۴۶)|گرهارت هاپتمان]]<ref>Gerhart Hauptmann</ref>، [[زودرمان، هرمان (۱۸۵۷ـ۱۹۲۸)|هرمان زودرمان]]<ref>Hermann Sudermann</ref>، [[ودکیند، فرانک (۱۸۶۴ـ۱۹۱۸)|فرانک ودکیند]]<ref>Frank Wedekind</ref>، [[هوفمانستال، هوگو فون (۱۸۷۴ـ۱۹۲۹)|هوگو فون هوفمانستال]]<ref>Hugo von Hofmannsthal</ref> اتریشی، و شاعرانی چون [[دمل، ریشارد (۱۸۶۳ـ۱۹۲۰)|ریشارد دِمِل]]<ref>Richard Dehmel</ref>، [[ریلکه، راینر ماریا (۱۸۷۵ـ۱۹۲۶)|راینر ماریا ریلکه]]<ref>Rainer Maria Rilke</ref>، و [[گیورگه، اشتفان (۱۸۶۸ـ۱۹۳۳)|اشتفان گئورگه]]<ref>Stefan George</ref> بودند که [[ناتورالیسم (هنر)|ناتورالیسم]] و جریان مخالف آن «[[هنر برای هنر]]» از عوامل اصلی تأثیرگذار بر آنان بود، هاپتمان رهبر ناتورالیستها و اشتفان گئورگه رهبر مکتب «هنر برای هنر» بود. در رمان امپرسیونیستی، که ریشه در ناتورالیسم داشت، تأکید عمده بر شخصیت بود. مهمترین نویسندگان این جریان داستاننویسی عبارتاند از [[هسه، هرمان (۱۸۷۷ـ۱۹۶۲)|هرمان هِسِه]]<ref>Hermann Hesse</ref> (برندۀ جایزۀ نوبل ۱۹۴۶م)، [[واسرمان، یاکوب (۱۸۷۳ـ۱۹۳۴)|یاکوب واسرمان]]<ref>Jakob Wassermann</ref>، و [[مان، هاینریش (۱۸۷۱ـ۱۹۵۰)|هاینریش]] و توماس مان، که به ویژه دومی شهرتی جهانی دارد (برندۀ جایزۀ نوبل ۱۹۲۹م). در اواخر جنگ جهانی اول خستگی و یأس، که با انقلاب ۱۹۱۸م در آلمان تشدید شده بود، بر نویسندگان جوان تأثیر گذاشت. اکسپرسیونیسم ادبی، که در رمزگرایی عارفانه وامدار مکتبی در نقاشی بود، به بیان وضعیت نابسامان زندگی پرداخت. [[رمارک، اریش ماریا (۱۸۹۸ـ۱۹۷۰)|اریش ماریا رمارک]]<ref>E M Remarque</ref> چند رمان جنگی نوشت و [[اونرو، فریتس فون (۱۸۸۵ـ۱۹۷۰)|فریتس فون اونرو]]<ref>Fritz von Unruh</ref> یکی از بزرگترین آثار ادبی جنگ، ''راه ایثار''، را در ۱۹۱۶ در سنگر نوشت. طنزنویسان آغاز قرن ۲۰م عبارت بودند از [[مان، هاینریش (۱۸۷۱ـ۱۹۵۰)|هاینریش مان]]<ref>Heinrich Mann</ref>، رماننویس؛ [[کراوس، کارل (۱۸۷۴ـ۱۹۳۶)|کارل کراوس]]<ref>Karl Kraus</ref>، شاعر و مقالهنویس؛ و [[اشترنهایم، کارل (۱۸۷۸ـ۱۹۴۲)|کارل اشترنهایم]]<ref>Carl Sternheim</ref>، نمایشنامهنویس. [[کایزر، گیورگ (۱۸۷۸ـ۱۹۴۵)|گئورگ کایزر]]<ref>Georg Kaiser</ref> ازجمله نویسندگان نمایشنامههای اکسپرسیونیستی بود. رماننویس معروف این دوره [[دوبلین، آلفرد (۱۸۷۸ـ۱۹۵۷)|آلفرد دوبلین]]<ref>Alfred Döblin</ref> بود، اما نوشتههای بیهمتای [[کافکا، فرانتس (۱۸۸۳ـ۱۹۲۴)|فرانتس کافکا]]، بعد از مرگش شناخته شد. در ۱۹۲۲ اکسپرسیونیسم به ضعف گرایید و نقاشان و نویسندگان، خسته از تیپسازی و نمادپردازی، درصدد یافتن شکلهای تازه برآمدند. [[ریلکه، راینر ماریا (۱۸۷۵ـ۱۹۲۶)|ریلکه]] را امروز یکی از مهمترین شاعران قرن ۲۰م میدانند. [[کازاک، هرمان (۱۸۹۶ـ۱۹۶۶)|هرمان کازاک]]<ref>Hermann Kasack</ref>، نویسندۀ ''شهری آنسوی نهر''، و [[بروخ، هرمان (۱۸۸۶ـ۱۹۵۱)|هرمان بروخ]]<ref>Hermann Broch</ref>، نویسندۀ ''مرگ ویرژیل''<ref>''Der Tod des Vergil/The Death of Virgil''</ref>، ''بیگناهان''، نمایندگان گرایشهای سوررئالیستی بودند که در آثارشان به رابطۀ انسان با مرگ و انتظارات او پس از مرگ میپرداختند. ویژگی دیگر ادبیات در آلمان غربی شمار ترجمهها و محبوبیت آنها بود به ویژه ترجمۀ داستانهای انگلیسی و امریکایی؛ در حالیکه در ادبیات آلمان شرقی موقعیت سیاسی آن کشور بر پایۀ نگرش مارکسیستی در آثار [[زگرس، آنا (۱۹۰۰ـ۱۹۸۳)|آنا زِگِرْس]]<ref>Anna Seghers</ref> و [[برشت، برتولد (۱۸۹۸ـ۱۹۵۶)|برتولد برشت]]<ref>Bertolt Brecht</ref> انعکاس یافت. در اواخر دهۀ ۱۹۵۰م و اوایل دهۀ ۱۹۶۰م چند نویسندۀ بزرگ ظهور کردند، ازجمله [[بل، هاینریش (۱۹۱۷ـ۱۹۸۵)|هاینریش بُل]]<ref>Heinrich Böll</ref> و معروفتر از او [[گراس، گونتر (۱۹۲۷ـ ۲۰۱۵)|گونتر گراس]]<ref>Günter Grass</ref> که بیشتر در مجلات پیشتاز و باشگاههای تئاتری او را میشناختند و با انتشار ''[[طبل حلبی]]''<ref>Die Blechtrommel/The Tin Drum</ref> (۱۹۵۹م) به شهرتی جهانی دست یافت و [[هانس هلموت کرست|هانس هِلموت کرست]]<ref>Hans Hellmut Kirst</ref> که در سهگانۀ ''صفر هشت پانزده''<ref>''Null-acht fünfzehn''</ref> (۱۹۵۴ـ۱۹۵۵م) شخصیت گونر آش<ref>Gunner Asch</ref> را خلق کرد؛ سرجوخهای که به مبارزهای بیامان با بیمعنایی و بطالت حاکم بر نظامیگری برمیخیزد.<br /> | ||
[[پرونده:10201200-5.jpg|بندانگشتی|گونتر گراس]] | [[پرونده:10201200-5.jpg|بندانگشتی|گونتر گراس]] | ||
| |
نسخهٔ کنونی تا ۵ فوریهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۲۰:۳۵
ادبیات آلمانی (German literature)
آلمانی علیای قدیم. مهمترین اثر متعلق به آلمانی علیایی قدیم، منظومۀ سرود هیلدبرانت[۱] (ح ۸۰۰م) است که جناس لفظی، صناعت غالب آن است و فقط بخشهایی از آن باقی مانده است. هلیاند[۲] (منجی) (ح ۸۳۰م) دیگر اثر قدیمی شعر پهلوانی ساکسون قدیم[۳] است؛ در این شعر زندگی مسیح در همان قالب سرود هیلدبرانت سروده شده است.
آلمانی علیای میانه. مجامع و مؤلفان غیردینی جای تعلیمگرایی مذهبی راهبان و عالمان را گرفتند و خُنیا[۴] (غزل عاشقانه) و حماسه شکلهای غالب شدند. بسیاری از این شاعران دورهگرد شوالیه بودند که مشهورترین آنها والتر فون دِر فوگلوایده[۵]اند. در میان اشعار حماسی مهمترینشان سرود نیبلونگها[۶]، حماسۀ ملی آلمانی، است. خنیاگرانی چون هاینریش فون فِلدِکه[۷]، گوتفرید فون اشتراسبورک[۸]، هارتمان فون آوئه[۹]، و ولفرام فون اشنباخ[۱۰]، مؤلفان حماسههای درباری بودند (تریستان و ایزولده[۱۱]، هاینریش بینوا[۱۲]، پارتسیفال[۱۳] به ترتیب اثر سه مؤلف مذکورند). نثر برای نخستینبار با موفقیت در کتابهای عامیانۀ رمانتیک و نامعمول، مانند تیل اویلنشپیگل[۱۴]، دکتر فاوست به کار رفت.
آغاز دورۀ جدید. این دوره در قرن ۱۶ با معیار زبان انجیل آلمانیِ مارتین لوتر شروع شد (۱۵۲۲ـ۱۵۳۴م). کلاسیسیستهای فرانسوی نظیر راسین[۱۵]، کورنی[۱۶]، و مولیر[۱۷] الگوی نویسندگان جوان شدند. سالهای پرآشوب جنگ ۳۰ساله در بسیاری از «قصههای پرفراز و نشیب» بازتاب یافت که جذابترین آنها سادهترین[۱۸] اثر هانس گریمِلْزهاوزن[۱۹] بود.
قرن ۱۸. یوهان گوتشد[۲۰]، سرشناسترین محقق لایپزیگ، با کتاب نقد هنر شعر کوشید ادبیات را از سلطۀ فرانسویان برهاند. دورۀ دوم کلاسیک از ۱۷۴۸م آغاز شد و جنبش مهم تجدید حیات ادبی، که فریدریش کلوپشتوک[۲۱]، گوتهولد لِسینگ[۲۲]، یوهان هردر[۲۳]، و کریستوف ویلاند[۲۴] از پیشگامان آن بودند، در آثار یوهان ولفگانگ فون گوته[۲۵] و یوهان فریدریش شیلر[۲۶] به اوج خود رسید. هِردِر منبع الهامبخش مهم جنبش طوفان و طغیان[۲۷] است که به ادبیات حملهور شده بود؛ اما این جنبش را در مفهومی گستردهتر بخشی از آشوب و اشتیاقی بود که علیه محدودیتهای عقلگرایی شکل گرفته بود. گوته از جریانهای متعارف در زمینۀ تحولات ادبی فاصله گرفت؛ آثار او، بهویژه فاوست، بخشی از ادبیات جهانی است.
قرن ۱۹. مکتب رمانتیک در سالهای آغازین قرن ۱۹م شکوفا شد و مبانی نظری آن با آثار شلگل[۲۸] شکل گرفت. آنان دربرابر نظریههای سودمدارانه و عقلگرایانۀ عصر خود موضع گرفتند و آثار قرون وسطا را منبع الهام خود قرار دارند. همچنین به مطالعۀ ادبیات شرق، فولکلور، و باورهای عامیانۀ پیش از مسیحیت پرداختند. در این دوره لغتشناسی آلمانی و ادبیات قرون وسطا نیز برای نخستینبار بهطور جدی بررسی شد، زیرا برادران گریم[۲۹] تحت تأثیر رمانتیسم بودند. برخی از رمانتیکهای مهم عبارتبودند از نووالیس[۳۰]، آرنیم[۳۱]، برنتانو[۳۲]، آیشندورف[۳۳]، شامیسو[۳۴]، اولاند[۳۵]، و هوفمان[۳۶]. اما مکتب رمانتیک سرانجام نفوذ خود را از دست داد و جنبشی معروف به آلمان جوان[۳۷] در ۱۸۳۰م پا گرفت. بهعلاوه، در این دوره مسائل صنعتی، اجتماعی، اقتصادی و نیز فلسفۀ هگل[۳۸] در ادبیات تأثیر گذاشت. برخی از نویسندگان مهم این دوره عبارتاند از هاینریش لابه[۳۹] (۱۸۰۶ـ۱۸۸۴م)، مؤلف داستانهای اجتماعی؛ لودویگ بورنه[۴۰] (۱۷۸۶ـ۱۸۳۷م) که کتاب نامههایی از پاریس او در متحولساختن نثر آلمانی تأثیری بسزا داشت؛ و هاینریش هاینه[۴۱] که بزرگترین آنان بود. نویسندگانی چون ویلهلم رابه[۴۲] و تئودور فونتانه[۴۳] مدتی خود را وقف قصۀ واقعگرا کردند، اما در آغاز قرن جدید نویسندگانی همچون توماس مان[۴۴]، در رمان بودِنبروکها[۴۵] (۱۹۰۱م)، به مسائل احساسی و روانشناختی پرداختند. فرانتس گریلپارتسر[۴۶] اتریشی و فریدریش هبل[۴۷]، دو نویسندۀ مهم ادبیات نمایشی قرن ۱۹م بودند. کارل مارکس و فریدریش نیچه ادبیات را نیز چون سیاست و اقتصاد تحت تأثیر قرار دادند.
قرن ۲۰. پیش از جنگ جهانی اول آرامشی نسبی بر ادبیات آلمانی حکمفرما بود. نویسندگان مهم این دوره، نمایشنامهنویسانی چون گرهارت هاپتمان[۴۸]، هرمان زودرمان[۴۹]، فرانک ودکیند[۵۰]، هوگو فون هوفمانستال[۵۱] اتریشی، و شاعرانی چون ریشارد دِمِل[۵۲]، راینر ماریا ریلکه[۵۳]، و اشتفان گئورگه[۵۴] بودند که ناتورالیسم و جریان مخالف آن «هنر برای هنر» از عوامل اصلی تأثیرگذار بر آنان بود، هاپتمان رهبر ناتورالیستها و اشتفان گئورگه رهبر مکتب «هنر برای هنر» بود. در رمان امپرسیونیستی، که ریشه در ناتورالیسم داشت، تأکید عمده بر شخصیت بود. مهمترین نویسندگان این جریان داستاننویسی عبارتاند از هرمان هِسِه[۵۵] (برندۀ جایزۀ نوبل ۱۹۴۶م)، یاکوب واسرمان[۵۶]، و هاینریش و توماس مان، که به ویژه دومی شهرتی جهانی دارد (برندۀ جایزۀ نوبل ۱۹۲۹م). در اواخر جنگ جهانی اول خستگی و یأس، که با انقلاب ۱۹۱۸م در آلمان تشدید شده بود، بر نویسندگان جوان تأثیر گذاشت. اکسپرسیونیسم ادبی، که در رمزگرایی عارفانه وامدار مکتبی در نقاشی بود، به بیان وضعیت نابسامان زندگی پرداخت. اریش ماریا رمارک[۵۷] چند رمان جنگی نوشت و فریتس فون اونرو[۵۸] یکی از بزرگترین آثار ادبی جنگ، راه ایثار، را در ۱۹۱۶ در سنگر نوشت. طنزنویسان آغاز قرن ۲۰م عبارت بودند از هاینریش مان[۵۹]، رماننویس؛ کارل کراوس[۶۰]، شاعر و مقالهنویس؛ و کارل اشترنهایم[۶۱]، نمایشنامهنویس. گئورگ کایزر[۶۲] ازجمله نویسندگان نمایشنامههای اکسپرسیونیستی بود. رماننویس معروف این دوره آلفرد دوبلین[۶۳] بود، اما نوشتههای بیهمتای فرانتس کافکا، بعد از مرگش شناخته شد. در ۱۹۲۲ اکسپرسیونیسم به ضعف گرایید و نقاشان و نویسندگان، خسته از تیپسازی و نمادپردازی، درصدد یافتن شکلهای تازه برآمدند. ریلکه را امروز یکی از مهمترین شاعران قرن ۲۰م میدانند. هرمان کازاک[۶۴]، نویسندۀ شهری آنسوی نهر، و هرمان بروخ[۶۵]، نویسندۀ مرگ ویرژیل[۶۶]، بیگناهان، نمایندگان گرایشهای سوررئالیستی بودند که در آثارشان به رابطۀ انسان با مرگ و انتظارات او پس از مرگ میپرداختند. ویژگی دیگر ادبیات در آلمان غربی شمار ترجمهها و محبوبیت آنها بود به ویژه ترجمۀ داستانهای انگلیسی و امریکایی؛ در حالیکه در ادبیات آلمان شرقی موقعیت سیاسی آن کشور بر پایۀ نگرش مارکسیستی در آثار آنا زِگِرْس[۶۷] و برتولد برشت[۶۸] انعکاس یافت. در اواخر دهۀ ۱۹۵۰م و اوایل دهۀ ۱۹۶۰م چند نویسندۀ بزرگ ظهور کردند، ازجمله هاینریش بُل[۶۹] و معروفتر از او گونتر گراس[۷۰] که بیشتر در مجلات پیشتاز و باشگاههای تئاتری او را میشناختند و با انتشار طبل حلبی[۷۱] (۱۹۵۹م) به شهرتی جهانی دست یافت و هانس هِلموت کرست[۷۲] که در سهگانۀ صفر هشت پانزده[۷۳] (۱۹۵۴ـ۱۹۵۵م) شخصیت گونر آش[۷۴] را خلق کرد؛ سرجوخهای که به مبارزهای بیامان با بیمعنایی و بطالت حاکم بر نظامیگری برمیخیزد.
- ↑ Hildebrandslied
- ↑ Heliand
- ↑ Old Saxon
- ↑ Minnesang
- ↑ Walter von der Vogelweide
- ↑ Nibelungenlied
- ↑ Heinrich von Veldeke
- ↑ Gottfried von Strassburg
- ↑ Hartmann von Aue
- ↑ Wolfram von Eschenbach
- ↑ Tristan Und Isolde
- ↑ Der arme Heinrich/Poor Heinrich
- ↑ Parzival
- ↑ Tyll Eulenspiegel
- ↑ Racine
- ↑ Corneille
- ↑ Molière
- ↑ Simplicissimus
- ↑ Hans Grimmelshausen
- ↑ Johann Gottsched
- ↑ Friedrich Klopstock
- ↑ Gotthold Lessing
- ↑ Johann Herder
- ↑ Christoph Wieland
- ↑ Johann Wolfgang Von Goethe
- ↑ Friedrich Schiller
- ↑ Sturm und Drang
- ↑ Schlegel
- ↑ Grimm brothers
- ↑ Novalis
- ↑ Arnim
- ↑ Brentano
- ↑ Eichendorff
- ↑ Chamisso
- ↑ Uhland
- ↑ Hoffmann
- ↑ Young Germany
- ↑ Hegel
- ↑ Heinrich Laube
- ↑ Ludwig Börne
- ↑ Heinrich Heine
- ↑ Wilhelm Raabe
- ↑ Theodor Fontane
- ↑ Thomas Man
- ↑ Buddenbrooks
- ↑ Franz Grillparzer
- ↑ Friedrich Hebbel
- ↑ Gerhart Hauptmann
- ↑ Hermann Sudermann
- ↑ Frank Wedekind
- ↑ Hugo von Hofmannsthal
- ↑ Richard Dehmel
- ↑ Rainer Maria Rilke
- ↑ Stefan George
- ↑ Hermann Hesse
- ↑ Jakob Wassermann
- ↑ E M Remarque
- ↑ Fritz von Unruh
- ↑ Heinrich Mann
- ↑ Karl Kraus
- ↑ Carl Sternheim
- ↑ Georg Kaiser
- ↑ Alfred Döblin
- ↑ Hermann Kasack
- ↑ Hermann Broch
- ↑ Der Tod des Vergil/The Death of Virgil
- ↑ Anna Seghers
- ↑ Bertolt Brecht
- ↑ Heinrich Böll
- ↑ Günter Grass
- ↑ Die Blechtrommel/The Tin Drum
- ↑ Hans Hellmut Kirst
- ↑ Null-acht fünfzehn
- ↑ Gunner Asch