طراحی لباس در تیاتر ایران: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
Mohammadi3 (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
[[پرونده:2042153253.jpg|جایگزین=مجید میرفخرایی|بندانگشتی|مجید میرفخرایی]] | [[پرونده:2042153253.jpg|جایگزین=مجید میرفخرایی|بندانگشتی|مجید میرفخرایی]] | ||
[[پرونده:2042153253- 2.jpg|جایگزین=ایرج رامینفر|بندانگشتی|ایرج رامینفر]] | [[پرونده:2042153253- 2.jpg|جایگزین=ایرج رامینفر|بندانگشتی|ایرج رامینفر]] | ||
در سالهای طولانی، در تئاتر ایران طراحی لباس به ندرت جدی تلقی میشد، و بهجز در نمایشهای تاریخی به لباس بازیگران توجه چندانی مبذول نمیشد. در نمایشهای تاریخی نیز کمتر پیش میآمد که طراحی لباس متناسب با مستندات دورههای تاریخی در ایران و جهان باشد. <br />در [[تعزیه]]، بهعنوان قدیمیترین نمایش سنتی ایرانی، طراحی دکور و چهرهآرایی وجود نداشت؛ اما لباس شبیهخوانها نمایانگر سیرت آنها بود. لباس در تعزیه متناسب با باور و اعتقادات مردم انتخاب میشد، و نقشی نمادین داشت. شبیهخوان انبیا (یا موافقخوان) لباس سبز میپوشید، و شبیهخوان اشقیا (مخالفخوان) لباس قرمز به تن میکرد. در سایر نمایشهای تاریخی نیز لباسها شامل ردایی بلند و دستاری به شکل عمامه بر سر بود که از وسط سر به دو سوی گوش شیب داشت، و برای سلاطین و درباریان بر روی آن رشتههای مروارید یا سنگهای تزیینی و بدلی نصب میشد. بر گردنِ زنان و مردان درباری نیز رشتههای کوتاه و بلند مروارید یا گردنبندی با یک نگین درشت و انگشترهای متعدد در انگشتان دیده میشد. از این لباسها تا سالهای طولانی بهعنوان تنها الگوی موجود برای نمایشهای تاریخی استفاده میشد، که مابهازای تاریخی و واقعی نداشتند. <br />برای تیپهای روستایی نیز کلاه نمدی کاسهایشکل (به رنگ شیری روشن)، پیراهن سفید خطدار (معمولاً بدون یقه) با جلیقۀ تیرهرنگ و شلوار دبیت مشکی با پاچۀ گشاد طراحی میشد که با گیوهای به عنوان پاپوش تکمیل میگردید. در تماشاخانههای لالهزار، حسین محسنی مبدع این نوع لباسهای تاریخی و روستایی بود.<br />با فعالیت [[عبدالحسین نوشین]] و گروهش در «[[تیاتر فرهنگ|تئاتر فرهنگ]]» و «[[تیاتر سعدی|سعدی]]» و رواج تئاتر نوین در ایران، طراحی لباس نیز به شکل جدیتری مطرح شد. بعدها با آغاز به کار «[[هنرکده آناهیتا|هنرکدۀ آناهیتا]]» به سرپرستی [[مصطفی اسکویی]] و اجرای گستردۀ نمایشهای ترجمه شده، طراحی لباس اهمیت بیشتری یافت، و با تشکیل گروههای جدید نمایشی، به ویژه «تروپ جعفری»، «[[گروه هنر ملی]]»، «[[گروه مروارید]]»، «[[پاسارگاد، گروه | در سالهای طولانی، در تئاتر ایران طراحی لباس به ندرت جدی تلقی میشد، و بهجز در نمایشهای تاریخی به لباس بازیگران توجه چندانی مبذول نمیشد. در نمایشهای تاریخی نیز کمتر پیش میآمد که طراحی لباس متناسب با مستندات دورههای تاریخی در ایران و جهان باشد. <br />در [[تعزیه]]، بهعنوان قدیمیترین نمایش سنتی ایرانی، طراحی دکور و چهرهآرایی وجود نداشت؛ اما لباس شبیهخوانها نمایانگر سیرت آنها بود. لباس در تعزیه متناسب با باور و اعتقادات مردم انتخاب میشد، و نقشی نمادین داشت. شبیهخوان انبیا (یا موافقخوان) لباس سبز میپوشید، و شبیهخوان اشقیا (مخالفخوان) لباس قرمز به تن میکرد. در سایر نمایشهای تاریخی نیز لباسها شامل ردایی بلند و دستاری به شکل عمامه بر سر بود که از وسط سر به دو سوی گوش شیب داشت، و برای سلاطین و درباریان بر روی آن رشتههای مروارید یا سنگهای تزیینی و بدلی نصب میشد. بر گردنِ زنان و مردان درباری نیز رشتههای کوتاه و بلند مروارید یا گردنبندی با یک نگین درشت و انگشترهای متعدد در انگشتان دیده میشد. از این لباسها تا سالهای طولانی بهعنوان تنها الگوی موجود برای نمایشهای تاریخی استفاده میشد، که مابهازای تاریخی و واقعی نداشتند. <br />برای تیپهای روستایی نیز کلاه نمدی کاسهایشکل (به رنگ شیری روشن)، پیراهن سفید خطدار (معمولاً بدون یقه) با جلیقۀ تیرهرنگ و شلوار دبیت مشکی با پاچۀ گشاد طراحی میشد که با گیوهای به عنوان پاپوش تکمیل میگردید. در تماشاخانههای لالهزار، حسین محسنی مبدع این نوع لباسهای تاریخی و روستایی بود.<br />با فعالیت [[عبدالحسین نوشین]] و گروهش در «[[تیاتر فرهنگ|تئاتر فرهنگ]]» و «[[تیاتر سعدی|سعدی]]» و رواج تئاتر نوین در ایران، طراحی لباس نیز به شکل جدیتری مطرح شد. بعدها با آغاز به کار «[[هنرکده آناهیتا|هنرکدۀ آناهیتا]]» به سرپرستی [[مصطفی اسکویی]] و اجرای گستردۀ نمایشهای ترجمه شده، طراحی لباس اهمیت بیشتری یافت، و با تشکیل گروههای جدید نمایشی، به ویژه «تروپ جعفری»، «[[گروه هنر ملی]]»، «[[گروه مروارید]]»، «[[پاسارگاد، گروه تئاتری|گروه پاسارگاد]]» و «[[کارگاه نمایش]]» و مکانهای نمایشی از جمله «تالار بیست و پنج شهریور» (سنگلج فعلی)، «[[تالار رودکی]]» (وحدت فعلی)، «[[تالار مولوی]]» و «[[تیاتر شهر، تهران|تئاتر شهر]]» و همچنین رواج گستردۀ تئاترهای تلویزیونی، طراحی لباس به اوج کمنظیری رسید. در سالهای پس از انقلاب نیز طراحی لباس به شکوفایی بیشتری رسید، و با حضور طراحانی همچون [[ملک جهان خزاعی|ملکجهان خزاعی]]، [[خسرو خورشیدی]]، [[ایرج رامین فر|ایرج رامینفر]]، مجید میرفخرایی، کیهان مرتضوی و همدورههایشان، طراحی لباس به جزءِ جداییناپذیری از طراحی صحنه و به طور کلی ساختار نمایشی تئاتر تبدیل شد.<br /> | ||
---- | |||
[[رده:تیاتر]] | [[رده:تیاتر]] | ||
[[رده:ایران - اشخاص و گروه ها]] | [[رده:ایران - اشخاص و گروه ها]] |
نسخهٔ ۱۰ دسامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۴:۰۲
در سالهای طولانی، در تئاتر ایران طراحی لباس به ندرت جدی تلقی میشد، و بهجز در نمایشهای تاریخی به لباس بازیگران توجه چندانی مبذول نمیشد. در نمایشهای تاریخی نیز کمتر پیش میآمد که طراحی لباس متناسب با مستندات دورههای تاریخی در ایران و جهان باشد.
در تعزیه، بهعنوان قدیمیترین نمایش سنتی ایرانی، طراحی دکور و چهرهآرایی وجود نداشت؛ اما لباس شبیهخوانها نمایانگر سیرت آنها بود. لباس در تعزیه متناسب با باور و اعتقادات مردم انتخاب میشد، و نقشی نمادین داشت. شبیهخوان انبیا (یا موافقخوان) لباس سبز میپوشید، و شبیهخوان اشقیا (مخالفخوان) لباس قرمز به تن میکرد. در سایر نمایشهای تاریخی نیز لباسها شامل ردایی بلند و دستاری به شکل عمامه بر سر بود که از وسط سر به دو سوی گوش شیب داشت، و برای سلاطین و درباریان بر روی آن رشتههای مروارید یا سنگهای تزیینی و بدلی نصب میشد. بر گردنِ زنان و مردان درباری نیز رشتههای کوتاه و بلند مروارید یا گردنبندی با یک نگین درشت و انگشترهای متعدد در انگشتان دیده میشد. از این لباسها تا سالهای طولانی بهعنوان تنها الگوی موجود برای نمایشهای تاریخی استفاده میشد، که مابهازای تاریخی و واقعی نداشتند.
برای تیپهای روستایی نیز کلاه نمدی کاسهایشکل (به رنگ شیری روشن)، پیراهن سفید خطدار (معمولاً بدون یقه) با جلیقۀ تیرهرنگ و شلوار دبیت مشکی با پاچۀ گشاد طراحی میشد که با گیوهای به عنوان پاپوش تکمیل میگردید. در تماشاخانههای لالهزار، حسین محسنی مبدع این نوع لباسهای تاریخی و روستایی بود.
با فعالیت عبدالحسین نوشین و گروهش در «تئاتر فرهنگ» و «سعدی» و رواج تئاتر نوین در ایران، طراحی لباس نیز به شکل جدیتری مطرح شد. بعدها با آغاز به کار «هنرکدۀ آناهیتا» به سرپرستی مصطفی اسکویی و اجرای گستردۀ نمایشهای ترجمه شده، طراحی لباس اهمیت بیشتری یافت، و با تشکیل گروههای جدید نمایشی، به ویژه «تروپ جعفری»، «گروه هنر ملی»، «گروه مروارید»، «گروه پاسارگاد» و «کارگاه نمایش» و مکانهای نمایشی از جمله «تالار بیست و پنج شهریور» (سنگلج فعلی)، «تالار رودکی» (وحدت فعلی)، «تالار مولوی» و «تئاتر شهر» و همچنین رواج گستردۀ تئاترهای تلویزیونی، طراحی لباس به اوج کمنظیری رسید. در سالهای پس از انقلاب نیز طراحی لباس به شکوفایی بیشتری رسید، و با حضور طراحانی همچون ملکجهان خزاعی، خسرو خورشیدی، ایرج رامینفر، مجید میرفخرایی، کیهان مرتضوی و همدورههایشان، طراحی لباس به جزءِ جداییناپذیری از طراحی صحنه و به طور کلی ساختار نمایشی تئاتر تبدیل شد.