ابوالحسن خان شیرازی (شیراز ۱۱۹۰ـ تهران ۱۲۶۲ق)
ابوالحسنخان شیرازی (شیراز ۱۱۹۰ـ تهران ۱۲۶۲ق)
ابوالحسن خان شیرازی | |
---|---|
زادروز |
شیراز ۱۱۹۰ق |
درگذشت | تهران ۱۲۶۲ق |
ملیت | ایرانی |
شغل و تخصص اصلی | دولتمرد |
لقب | ایلچی کبیر |
آثار | حیرت نامه سفرا (تهران، ۱۳۶۴ش)؛ دلیل السفرا (تهران، ۱۳۶۳ش) |
گروه مقاله | تاریخ ایران |
خویشاوندان سرشناس | حاج ابراهیم کلانتر (پدرزن) |
(ملقب به: ایلچی کبیر) از رجال سیاسی اوایل عهد قاجاریه. در وزارت دایی و پدرزنش، حاج ابراهیم کلانتر، حکومت شوش را داشت، اما پس از قتل حاج ابراهیم کلانتر به دست فتحعلیشاه قاجار (۱۲۱۵ق)، از کار برکنار و به شیراز تبعید شد. در آنجا از بیم جان به بصره گریخت. سپس برای گزاردن حج راهی مکه شد و سرانجام به هند رفت و به دربار نظام حیدرآباد پیوست. در ۱۲۲۳ق از طرف شاه قاجار بخشیده شد و به شیراز بازگشت و به منسب یساولی حسینعلی میرزا فرمانفرما رسید (۱۲۲۴ق). در همان سال شاه قاجار وی را با سمت ایلچی همراه جیمز موریه و سِر هارفورد جونز به سفارتِ انگلستان فرستاد. در ۱۲۲۶ق به ایران بازگشت و در دربار شاه قاجار مشغول بهکار شد. گویند وی نخستین ایرانیای بوده که قدم به قارۀ امریکا گذاشته است، چراکه در بازگشت به ایران کشتی حامل او گرفتار طوفان و به سواحل برزیل منحرف شد. در ۱۲۲۸ق از طرف دولت ایران مأمور امضای عهدنامۀ گلستان شد و سال بعد در مقام سفیر ایران به روسیه رفت. در ۱۲۳۳ق به سفارت انگلستان، عثمانی، اتریش و فرانسه رفت و در ۱۲۳۶ق به ایران بازگشت. در ۱۲۳۹ق به وزارت خارجۀ ایران منصوب شد و تا ۱۲۵۰ق در این سمت باقی ماند. در سلطنت محمدشاه قاجار به سمت ایشیک آقاباشی (وزیر دربار) برگزیده شد. عهدنامۀ ترکمانچای در ۱۲۴۳ق با اهتمام و به امضای او بسته شد. در ۱۲۵۴ق بار دیگر به وزارت خارجه منصوب شد و تا پایان عمر در این مقام بود. زندگی پُرماجرای وی و نیز کوشش او در عقد عهدنامههای گلستان و ترکمانچای سبب شده است که دربارۀ او داوریهای ضد و نقیض شود و برخی او را نکوهیده و مزدور بیگانگان و یا فراماسون دانستهاند و شخصیت و رویدادهای دورۀ سفارت وی نیز موضوع آثار بسیاری قرار گرفت که کتابهای سرگذشت حاجی بابای اصفهانی و حاجی بابا در لندن نوشتۀ جیمز موریه از آن جمله است. از آثارش: حیرتنامۀ سفرا که یادداشتهای روزانۀ مؤلف در سفر به انگلستان است (تهران، ۱۳۶۴ش)؛ دلیلالسّفرا که شرح مأموریت او به روسیه است و بهدست منشی وی، محمدهادی علوی شیرازی، تقریر شده است (تهران، ۱۳۶۳ش).