انگلیسی، هنر: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
'''قرن ۲۰'''. در ۱۹۱۰م [[فرای، راجر (۱۸۶۶ـ۱۹۳۴)|راجر فرای]]<ref>Roger Fry</ref>، منتقد انگلیسی، نمایشگاهی برگزار کرد، و هنرمندان انگلیسی را با پُست امپرسیونیسم و [[فوویسم]]<ref>fauvism</ref> آشنا ساخت. گروه نقاشان کَمدِن تاون در ۱۹۱۱م پا گرفت تا به تشویق نقاشانی همّت گمارَد، که ادراکی نو از فرم و رنگ را در نقاشی از صحنههای روزمرۀ زندگیِ لندن بهکار میگرفتند. والتر سیکرت، [[جینر، (آیزاک) چارلز (۱۸۷۸ـ۱۹۵۲)|چارلز جینر]]<ref>Charles Ginner</ref> و هارولد گیلمَن<ref>Harold Gilman</ref>، شخصیتهای پیشگام این گروه بودند. نقاشان گروه بلومزبری، همچون [[گرانت، دانکن (۱۸۸۵ـ۱۹۷۸)|دانکن گرانت]]<ref>Duncan Grant</ref>، دورا کرینگتون<ref>Dora Carrington</ref>، و [[بل، ونسا (۱۸۷۹ـ۱۹۶۱)|ونسا بل]]<ref>Vanessa bell</ref>، در پیشبرد همان اهداف گامهای بلندتری برداشتند. درست پیش از آغاز [[جنگ جهانی اول]]، نهضتی اختصاصاً انگلیسی توسط [[لوییس، ویندم (۱۸۸۲ـ۱۹۵۷)|ویندم لِویس]]<ref>Wyndham Lewis</ref> پا گرفت، که [[ورتی سیسم|ورتیسیسم]]<ref>Vorticism</ref> نامگذاری شد. لوویس از معدود هنرمندانی بود که مستقیماً از [[کوبیسم]]<ref>cubism</ref> و فتوریسم<ref>Futurism</ref> تأثیر پذیرفت. نقاشیهای دیوید بامبرگ<ref>David Bomberg</ref> و مجسمههای هنری [[گودیه ـ بژسکا، هنری (۱۸۹۱ـ۱۹۱۵)|گودیه بژسکا]]<ref>Henry Gaudier-Brzeska</ref> و جیکُب اپستاین، از دستاوردهای جنبش ورتیسیسم بودند. در فاصلۀ دو جنگ جهانی هنرمندان انگلستان با شتاب، طیف گستردهای از سبکها و داعیههای هنری را عرضه کردند. [[اسمیت، متیو (۱۸۷۹ـ۱۹۵۹)|مَتیو اسمیت]]<ref>Matthew Smith</ref> بهشیوۀ فوویستی کار میکرد؛ کریستوفر وود<ref>Christopher Wood</ref> (۱۹۰۱ـ۱۹۳۰م)، سیسل کالینز<ref>Cecil Collins</ref> (۱۹۰۸ـ۱۹۸۹م)، و [[لوری، لارنس استیون (۱۸۸۷ـ۱۹۷۶)|لارنس استیون لوری]]<ref>Laurence Stephen Lowry</ref> نوعی معصومیت کودکانه را در آثار خود پروراندند؛ [[اسپنسر، استنلی (۱۸۹۱ـ۱۹۵۹)|استنلی اسپنسر]]<ref>Stanley Spencer</ref> با بهرهگیری از نوعی واقعگرایی بسیار پرتفصیل درپی دستیابی به ادراکی ژرف از زندگی روزمره بود؛ [[نیکلسون، بن (۱۸۹۴ـ۱۹۸۲)|بن نیکلسون]]<ref>Ben Nicholson</ref> انتزاع ناب را در پیش گرفت؛ [[نش، پل (۱۸۸۹ـ۱۹۴۶)|پل نَش]]<ref>Paul Nash</ref>، سری ریچاردز<ref>Ceri Richards</ref> (۱۹۰۳ـ۱۹۷۹م)، و گراهام سادرلند<ref>Graham Sutherland</ref> به [[سوررئالیسم]] گراییدند. سوررئالیسم در هِنری مورِ مجسمهساز نیز تأثیر نهاد. باربارا هپورت و بن نیکلسون، هر دو انتزاعگرا؛ جیکب اپستاین، که بهشیوۀ ورتیسیسم کار میکرد؛ [[گیل، اریک (۱۸۸۲ـ۱۹۴۰)|اریک گیل]]<ref>Eric Gill</ref> و [[دابسون، فرانک (۱۸۸۹ـ۱۹۶۳)|فرانک دابسون]]<ref>Frank Dobson</ref>، که بهشیوۀ شکلنما<ref>figurative</ref> هنرآفرینی میکردند. پس از [[جنگ جهانی دوم]] هنر انگلستان بهطور فزایندهای خاصیّت کثرتگرایانه یافت. سنّت پرتوان شکلنمایی به شیوههای مختلف ادامه پیدا کرد؛ ازجمله هنرمندان شکلنما عبارتاند از [[بیکن، فرانسیس (۱۹۰۹ـ۱۹۹۲)|فرانسیس بیکن]]<ref>Francis Bacon</ref>، که تصاویر کابوسوارش از پرتوانترین نمودهای یأس معنوی معاصرند؛ لوسین فروید؛ فرانک اوربک<ref>Frank Auerbach</ref>؛ [[برتبی، جان (۱۹۲۸ـ۱۹۹۲)|جان برتبی]]<ref>John Bratby</ref>؛ کیت وون<ref>Keit Vaughan</ref> (۱۹۱۲ـ۱۹۷۶م)؛ کارِل ویت<ref>Carel Weight</ref> (۱۹۰۸ـ )، و گروهی از نقاشان که همگی بهگونههای مختلف با هنر پاپ طبعآزمایی کردند، همچون [[همیلتون، ریچارد (۱۹۲۲ـ۲۰۱۱)|ریچارد همیلتون]]<ref>Richard Hamilton</ref>، [[بلیک، پیتر (۱۹۳۲)|پیتر بلیک]]<ref>Peter Blake</ref>، دیوید هاکنی، و [[کیتاج، رونالد بروکس (۱۹۳۲ـ ۲۰۰۷)|کیتاج]]<ref>Kitaj</ref>. هنر انتزاعی هرگز پیروان پرشوری در انگلستان پیدا نکرد، و فقط در آثار معدودی از نقاشان تجلّی یافت؛ رایلی شخصیت سرآمد اُپ آرت<ref>op art</ref> بود. از هنرمندانی که در شیوۀ هنر اجرا<ref>performance art</ref> کار میکنند، گیلبرت<ref>Gilbert</ref> و جورج، که خود را همچون «مجسمههای زنده» عرضه کردند، و بروس مکلین<ref>Bruce MCLean</ref> (۱۹۴۴ـ ) درخور ذکرند. | '''قرن ۲۰'''. در ۱۹۱۰م [[فرای، راجر (۱۸۶۶ـ۱۹۳۴)|راجر فرای]]<ref>Roger Fry</ref>، منتقد انگلیسی، نمایشگاهی برگزار کرد، و هنرمندان انگلیسی را با پُست امپرسیونیسم و [[فوویسم]]<ref>fauvism</ref> آشنا ساخت. گروه نقاشان کَمدِن تاون در ۱۹۱۱م پا گرفت تا به تشویق نقاشانی همّت گمارَد، که ادراکی نو از فرم و رنگ را در نقاشی از صحنههای روزمرۀ زندگیِ لندن بهکار میگرفتند. والتر سیکرت، [[جینر، (آیزاک) چارلز (۱۸۷۸ـ۱۹۵۲)|چارلز جینر]]<ref>Charles Ginner</ref> و هارولد گیلمَن<ref>Harold Gilman</ref>، شخصیتهای پیشگام این گروه بودند. نقاشان گروه بلومزبری، همچون [[گرانت، دانکن (۱۸۸۵ـ۱۹۷۸)|دانکن گرانت]]<ref>Duncan Grant</ref>، دورا کرینگتون<ref>Dora Carrington</ref>، و [[بل، ونسا (۱۸۷۹ـ۱۹۶۱)|ونسا بل]]<ref>Vanessa bell</ref>، در پیشبرد همان اهداف گامهای بلندتری برداشتند. درست پیش از آغاز [[جنگ جهانی اول]]، نهضتی اختصاصاً انگلیسی توسط [[لوییس، ویندم (۱۸۸۲ـ۱۹۵۷)|ویندم لِویس]]<ref>Wyndham Lewis</ref> پا گرفت، که [[ورتی سیسم|ورتیسیسم]]<ref>Vorticism</ref> نامگذاری شد. لوویس از معدود هنرمندانی بود که مستقیماً از [[کوبیسم]]<ref>cubism</ref> و فتوریسم<ref>Futurism</ref> تأثیر پذیرفت. نقاشیهای دیوید بامبرگ<ref>David Bomberg</ref> و مجسمههای هنری [[گودیه ـ بژسکا، هنری (۱۸۹۱ـ۱۹۱۵)|گودیه بژسکا]]<ref>Henry Gaudier-Brzeska</ref> و جیکُب اپستاین، از دستاوردهای جنبش ورتیسیسم بودند. در فاصلۀ دو جنگ جهانی هنرمندان انگلستان با شتاب، طیف گستردهای از سبکها و داعیههای هنری را عرضه کردند. [[اسمیت، متیو (۱۸۷۹ـ۱۹۵۹)|مَتیو اسمیت]]<ref>Matthew Smith</ref> بهشیوۀ فوویستی کار میکرد؛ کریستوفر وود<ref>Christopher Wood</ref> (۱۹۰۱ـ۱۹۳۰م)، سیسل کالینز<ref>Cecil Collins</ref> (۱۹۰۸ـ۱۹۸۹م)، و [[لوری، لارنس استیون (۱۸۸۷ـ۱۹۷۶)|لارنس استیون لوری]]<ref>Laurence Stephen Lowry</ref> نوعی معصومیت کودکانه را در آثار خود پروراندند؛ [[اسپنسر، استنلی (۱۸۹۱ـ۱۹۵۹)|استنلی اسپنسر]]<ref>Stanley Spencer</ref> با بهرهگیری از نوعی واقعگرایی بسیار پرتفصیل درپی دستیابی به ادراکی ژرف از زندگی روزمره بود؛ [[نیکلسون، بن (۱۸۹۴ـ۱۹۸۲)|بن نیکلسون]]<ref>Ben Nicholson</ref> انتزاع ناب را در پیش گرفت؛ [[نش، پل (۱۸۸۹ـ۱۹۴۶)|پل نَش]]<ref>Paul Nash</ref>، سری ریچاردز<ref>Ceri Richards</ref> (۱۹۰۳ـ۱۹۷۹م)، و گراهام سادرلند<ref>Graham Sutherland</ref> به [[سوررئالیسم]] گراییدند. سوررئالیسم در هِنری مورِ مجسمهساز نیز تأثیر نهاد. باربارا هپورت و بن نیکلسون، هر دو انتزاعگرا؛ جیکب اپستاین، که بهشیوۀ ورتیسیسم کار میکرد؛ [[گیل، اریک (۱۸۸۲ـ۱۹۴۰)|اریک گیل]]<ref>Eric Gill</ref> و [[دابسون، فرانک (۱۸۸۹ـ۱۹۶۳)|فرانک دابسون]]<ref>Frank Dobson</ref>، که بهشیوۀ شکلنما<ref>figurative</ref> هنرآفرینی میکردند. پس از [[جنگ جهانی دوم]] هنر انگلستان بهطور فزایندهای خاصیّت کثرتگرایانه یافت. سنّت پرتوان شکلنمایی به شیوههای مختلف ادامه پیدا کرد؛ ازجمله هنرمندان شکلنما عبارتاند از [[بیکن، فرانسیس (۱۹۰۹ـ۱۹۹۲)|فرانسیس بیکن]]<ref>Francis Bacon</ref>، که تصاویر کابوسوارش از پرتوانترین نمودهای یأس معنوی معاصرند؛ لوسین فروید؛ فرانک اوربک<ref>Frank Auerbach</ref>؛ [[برتبی، جان (۱۹۲۸ـ۱۹۹۲)|جان برتبی]]<ref>John Bratby</ref>؛ کیت وون<ref>Keit Vaughan</ref> (۱۹۱۲ـ۱۹۷۶م)؛ کارِل ویت<ref>Carel Weight</ref> (۱۹۰۸ـ )، و گروهی از نقاشان که همگی بهگونههای مختلف با هنر پاپ طبعآزمایی کردند، همچون [[همیلتون، ریچارد (۱۹۲۲ـ۲۰۱۱)|ریچارد همیلتون]]<ref>Richard Hamilton</ref>، [[بلیک، پیتر (۱۹۳۲)|پیتر بلیک]]<ref>Peter Blake</ref>، دیوید هاکنی، و [[کیتاج، رونالد بروکس (۱۹۳۲ـ ۲۰۰۷)|کیتاج]]<ref>Kitaj</ref>. هنر انتزاعی هرگز پیروان پرشوری در انگلستان پیدا نکرد، و فقط در آثار معدودی از نقاشان تجلّی یافت؛ رایلی شخصیت سرآمد اُپ آرت<ref>op art</ref> بود. از هنرمندانی که در شیوۀ هنر اجرا<ref>performance art</ref> کار میکنند، گیلبرت<ref>Gilbert</ref> و جورج، که خود را همچون «مجسمههای زنده» عرضه کردند، و بروس مکلین<ref>Bruce MCLean</ref> (۱۹۴۴ـ ) درخور ذکرند. | ||
---- | |||
[[رده:هنر]] | [[رده:هنر]] | ||
[[رده:اصطلاحات، تاریخ عمومی و اشخاص]] | [[رده:اصطلاحات، تاریخ عمومی و اشخاص]] | ||