ابن سینا، حسین بن عبدالله (خرمیثن ۳۷۰ـ همدان ۴۲۸)

از ویکیجو | دانشنامه آزاد پارسی

ابن‌ سینا، حسین بن عبدالله (خرمَیْثَن ۳۷۰ـ همدان ۴۲۸ق)

حسین بن عبدالله بن سینا
زادروز خرمیثن ۳۷۰ق
درگذشت همدان ۴۲۸ق
ملیت ایرانی
شغل و تخصص اصلی فیلسوف
شغل و تخصص های دیگر پزشک، شاعر
لقب شرف الملک، شیخ الرییس
آثار دانشنامه علایی؛ رگ‌شناسی؛ کنوزالمعزّمین، فن جرثقیل؛ شفاء؛ قانون؛ النجاة؛ الاشارات و التنبیهات؛ عیون‌الحکمة؛ المبدأ و المعاد؛ المباحثات؛ التعلیقات؛ قصیده عینیه؛ ارجوزة طِبیة و ادویة قلبیة
گروه مقاله پزشکی
خویشاوندان سرشناس ستاره (مادر)، عبدالله (پدر)
جوایز و افتخارات حافظ قرآن در ۱۰ سالگی
ابوعلی سينا
آرامگاه ابن‌ سينا، همدان

(ملقب به شرف‌الملک و شیخ‌الرئیس و معروف به ابوعلی سینا) فیلسوف و پزشک بزرگ ایرانی. بر پایۀ زندگی‌نامه‌ای که شاگردش ابوعبید جوزجانی تحریر و تکمیل کرده است، در روستای افشنه از توابع خَرمَیثن بخارا از مادری به نام ستاره زاده شد. پدرش، عبدالله، گرایش‌های اسماعیلی داشت و از کارگزاران دستگاه نوح بن منصور سامانی بود و بالتبع ابن‌ سینا از همان اوان رشد با برخی از تعلیمات اسماعیلی آشنا شد، ولی بدان گرایش نیافت. در کودکی به آموزش ادبیات پرداخت و در ۱۰‌سالگی حافظ قرآن شد. پدرش وی را برای یادگیری حساب و فقه نزد محمود مسّاحیِ سبزی‌فروش و اسماعیل زاهد معرفی کرد. پس از چندی با ورود ابوعبدالله حسین ناتلی به بخارا، به محضر وی رفت و کتاب ایساغوجی فرفوریوس و بخشی از اصول هندسۀ اقلیدس و مجسطی بطلمیوس را نزد وی فراگرفت. ناتلی پدر ابن‌ سینا را واداشت که فرزندش را یکسره به کسب دانش گمارد. در این اوان ابن ‌سینا به تحصیل پزشکی پرداخت، تا بدان‌جا که در ۱۶‌سالگی افزون بر دانش گسترده‌اش در علوم عقلی، سرآمد پزشکان عصر شد. یک سال و نیم دیگر، به بازنگری متون منطقی و کلامی اشتغال یافت، تا آن‌که درپی بیماری نوح بن منصور سامانی، جهت معالجۀ او به دربار راه یافت. همزمان با فوت پدرش در ۲۲سالگی و زوال حکومت سامانیان، در حدود ۳۹۲ق به گرگانج نزدیک خوارزم رفت و توجه ابوالحسین سهیلی، وزیر علی بن مأمون خوارزمشاهی، را به خود جلب کرد. گویا به واسطۀ تعرض سلطان محمود غزنوی به گرگانج، در حدود ۴۰۲ق، به قصد دربار قابوس بن وشمگیر به گرگان رفت و در همان‌جا ابوعبید جوزجانی به وی پیوست. در حدود ۴۰۴ق به ری مسافرت کرد و مالیخولیای مجدالدولۀ‌ بویهی را معالجه کرد. سپس به همدان رفت و بیماری قولنج شمس‌الدولۀ دیلمی، فرمانروای همدان و کرمانشاه، را درمان کرد و به منصب وزارت وی گمارده‌ شد. در این اوان به دلایل سیاسی به‌مدت چهار ماه در قلعۀ فردجان همدان محبوس بود تا آن‌که سرانجام در ۴۱۴ق به اصفهان رفت و از مقرّبان علا‌ءالدولۀ کاکویه شد و تا زمان مرگش، که چندی پس از حملۀ غزنویان به اصفهان بود، به روایتی در اصفهان ماند و به روایت دیگر به همدان رفت و در ۵۸سالگی درگذشت. ابن‌ سینا اگرچه همواره به‌عنوان فیلسوفی مشایی شناخته شده، ولی اصالت فکری او در مقابل ارسطو و فارابی کاملاً مشهود است. ابن‌ سینا، برخلاف ارسطو که بحث طبیعیات و الهیات را بر محور ماده و صورت مطرح می‌کرد، برای نخستین‌بار موضوع فلسفه را وجود دانست و با نگرشی نو به تحلیل مباحث فلسفی، حتی جوهر و عرض، پرداخت. وی در مباحث الهیات به‌معنی اخص با بهره از همین مفهوم، به طرحی نو از اثبات واجب دست یازید و در مقام تصحیح صدور کثیر از واحد با عدول از مبانی ارسطویی با گرایش به آرای نوافلاطونیانی همچون فارابی، نظریۀ فیض را مدّ نظر قرار داد. افزون بر این، طرح جدید او در تدوین مبانی عقلی عرفان در نمط‌های پایانی کتاب اشارات بایستۀ ذکر است. پس از فلسفه عمدۀ شهرت ابن‌ سینا در جهان اسلام و دنیای مسیحیت مباحث پزشکی، و بعضاً ریاضی و طبیعی او بوده است. مشاهدات بالینی در پزشکی، بررسی بیماری قند یا دیابت (= در آثار ابن سینا دیابیطُس آمده)، طبقه‌بندی تومورهای سرطانی و نحوه گسترش (متاستاز) آن‌ها، آسیب‌شناسی دستگاه تنفسی، تحلیل بیماری‌های روانی، ابتکارات رصدی، تحلیل‌های نو از رخدادهای طبیعی و کیفیت تطبیق اوزان عروضی بر لحن‌های موسیقی از مباحثی است که ابن‌ سینا با شیوه‌ای بدیع بدان‌ها پرداخته است. از ابن‌ سینا افزون بر چهار اثر فارسیِ دانشنامۀ علایی، رگ‌شناسی، کنوزالمعزّمین و فن جرثقیل (دو رساله اخیر از آثار منسوب به اوست)، در حدود ۱۳۰ نگارش اصیل در دانش‌های گوناگون گزارش شده است، که مشهورترین آن‌ها عبارت‌اند از شفاء (مفصل‌ترین مجموعۀ چند‌دانشی علوم عقلی و طبیعی در جهان اسلام)؛ قانون (مفصل‌ترین و مؤثرترین کتاب طبی در جهان تا قرن ۱۷م) النجاة؛ الاشارات و التنبیهات؛ عیون‌الحکمة؛ المبدأ و المعاد؛ المباحثات؛ التعلیقات. آثار منظومی نیز به عربی و فارسی از او برجای مانده است. مهم‌ترین آثار شعری عربی وی عبارت‌اند از قصیدۀ عینیه، ارجوزة طِبیة و ادویة قلبیة.