Automoderated users، رباتها، دیوانسالاران، checkuser، مدیران رابط کاربری، moderation، Moderators، پنهانگران، مدیران، userexport، سرویراستار
۴۷٬۰۰۷
ویرایش
Mohammadi3 (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Mohammadi3 (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
'''پیدایش و شکلگیری تئاتر مدرن در ایران''' | '''پیدایش و شکلگیری تئاتر مدرن در ایران''' | ||
روزگاری که تئاتر در کشورهای اروپایی بالنده و شکوفا بود، ایرانیان در آستانۀ آشنایی با این «عالم غریب» قرار گرفتند. نخستین گامها برداشته شد؛ مدرسۀ [[دارالفنون]] دارای تماشاخانهای با گنجایش ۳۰۰ نفر شد (۱۲۶۶ش،۱۸۸۷م). [[میرزا آقاتبریزی|میرزاآقا تبریزی]]، که یکی از همراهان گروه اعزامی برای پوزشخواهی از دولت تزار روس بود، نخستین نمایشنویس به زبان فارسی است که نامش بر تارک تاریخ تئاتر ایران میدرخشد. پیش از او [[آخوندزاده، فتح علی (آذربایجان ۱۲۲۷ـ تفلیس ۱۲۹۶ق)|میرزافتحعلی آخوندزاده]] از نخستین نمایشنگارانی است که نوشتههای او در تبریز پیش از میرزاآقا، به زبان ترکی، رواج داشته است و تأثیر این نویسندۀ ترک بر نمایشنویسان فارسیزبان در آثار و مکاتبات وی به خوبی مشهود است. نخستین نمایشنامۀ اروپایی که توجه شیفتگان تئاتر را جلب کرد، [[مردم گریز|مردمگریز]] یا میرزانتروپ اثر [[مولیر]] بود که توسط [[میرزا حبیب اصفهانی|میرزاحبیب اصفهانی]] به فارسی برگردانده شد (۱۲۴۷ش ۱۸۶۹م). پس از آن، کسانی همچون [[اعتمادالسلطنه، محمدحسن ( ـ۱۳۱۳ق)|محمدحسنخان اعتمادالسلطنه]] و [[قراچه داغی، میرزا جعفر (۱۲۵۰ـ۱۳۱۰ق)|میرزاجعفر قراچهداغی]] و [[طاهرمیرزای قاجار|حاجیمحمد طاهرمیرزا]] و دیگران پا در میدان ترجمه گذاشتند و بدینترتیب سیاق ترجمه و ترک رسم اقتباس و «آداپته» یا خودمانی کردن آثار بیگانگان، سرمشق تئاتر مدرن در ایران شد و تا امروزه نیز همچنان با تمام توان در پهنۀ تئاتر کشور باقی است. در این هنگام نخستین «تروپهای تئاتری» یکی پس از دیگری در پارکهای «ظلالسلطان»، «امینالدوله» و «اتابک» در کار نمایش شدند. با آغاز حکومت [[رضاشاه پهلوی (آلاشت ۱۲۵۷ـ ژوهانسبورگ ۱۳۲۳ش)|رضاخان]] (۱۳۰۴ش)، سایهای تیره و سخت بر تئاتر نوپای ایران افکنده شد. کسانی که سودای انسانی خود را در بیان تئاتری یافته بودند، با تفتیش عقاید استبدادی و «پرورش افکار» پلیس پهلوی مواجه شدند. گزمهها با لودگان نمایش همسفره میشدند؛ تنها تسمه از گردۀ آنانی میکشیدند که شیفتگان راستین تئاتر بودند. در این بین پاکانی همچون «[[میرسیف الدین کرمانشاهی (۱۲۵۴ـ۱۳۱۱ش)|میرسیفالدین کرمانشاهی]]» و «محمودآقا ظهرالدینی» پرپر شدند. آنانکه ماندند با کارزاری رودررو بودند که هرلحظه بیم هلاکشان میرفت. در فاصلۀ سالهای ۱۳۲۰ تا ۱۳۲۷ش (سال شلیک نافرجام به سوی [[محمدرضا شاه پهلوی (۱۲۹۸ـ۱۳۵۹ش)|محمدرضا پهلوی]]) گروههای تئاتری، بهویژه هنرمندانی که با عبدالحسین نوشین همکاری داشتند، جای خود را میان مردم باز کردند. دیگر تئاتر فقط هنری برای فرهیختگان نبود و عامۀ مردم نیز به آن گرایش داشتند. از سال ۱۳۲۷ تا ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ش کنشهای تئاتری سیر قهقرایی پیمودند. نمایشهای برانگیزنده، با بگیر و ببند برهم زده میشدند. [[تئاتر فردوسی]] تعطیل میشود؛ سالن [[تئاتر فرهنگ]] آتش میگیرد و میسوزد (۱۳۲۸ش)؛ [[دهقان، احمد|احمد دهقان]] در اتاق کارش به قتل میرسد (۱۳۲۹ش)؛ [[نوشین، عبدالحسین (۱۲۸۴ـ۱۳۵۰ش)|نوشین]] به بند و زندان کشیده میشود؛ [[تئاتر سعدی]] را به آتش میزنند و به کلی میسوزد (۱۳۳۲ش). در سال 1335ش [[گروه هنر ملی]] با بینشی دگرگونه به کوشش «[[جوانمرد، عباس|عباس جوانمرد]]»، «[[نصیریان، علی|علی نصیریان]]»، خاصه [[سرکیسیان، شاهین (۱۲۸۹ـ تهران ۱۳۴۵ش)|شاهین سرکیسیان]] و تنی چند پا میگیرد. اساتید تئاتر از خارج کشور به داخل دعوت شدند تا شیفتگان این هنر را آموزش دهند. دکتر «دیویدسون»، پروفسور «کویمبی» و دکتر «بلچر» از آن جملهاند که کلاسهای درس تئاتر تشکیل دادند. شاهین سرکیسیان از فرانسه به ایران بازگشت و گروهی از علاقمندان را گرد آورد. اسکوییها از مسکو به ایران بازگشته و بنیانگذار تئاتر «آناهیتا» شدند (۱۳۳۷ش). بدینترتیب، دهۀ 1340 با آغاز فعالیت رشتۀ نمایش در [[دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران|دانشکدۀ هنرهای زیبا]] و پیدایش گروههای متعدد تئاتری کارنامۀ تئاتر در ایران را وزین کرد و نمایشنویسانی همچون [[رادی، اکبر (رشت ۱۳۱۸ـ تهران ۱۳۸۶ش)|اکبر رادی]]، [[ساعدی، غلامحسین|غلامحسین ساعدی]]، [[بیضایی، بهرام|بهرام بیضایی]]، [[خلج، اسماعیل|اسماعیل خلج]]، [[فرسی، بهمن | روزگاری که تئاتر در کشورهای اروپایی بالنده و شکوفا بود، ایرانیان در آستانۀ آشنایی با این «عالم غریب» قرار گرفتند. نخستین گامها برداشته شد؛ مدرسۀ [[دارالفنون]] دارای تماشاخانهای با گنجایش ۳۰۰ نفر شد (۱۲۶۶ش،۱۸۸۷م). [[میرزا آقاتبریزی|میرزاآقا تبریزی]]، که یکی از همراهان گروه اعزامی برای پوزشخواهی از دولت تزار روس بود، نخستین نمایشنویس به زبان فارسی است که نامش بر تارک تاریخ تئاتر ایران میدرخشد. پیش از او [[آخوندزاده، فتح علی (آذربایجان ۱۲۲۷ـ تفلیس ۱۲۹۶ق)|میرزافتحعلی آخوندزاده]] از نخستین نمایشنگارانی است که نوشتههای او در تبریز پیش از میرزاآقا، به زبان ترکی، رواج داشته است و تأثیر این نویسندۀ ترک بر نمایشنویسان فارسیزبان در آثار و مکاتبات وی به خوبی مشهود است. نخستین نمایشنامۀ اروپایی که توجه شیفتگان تئاتر را جلب کرد، [[مردم گریز|مردمگریز]] یا میرزانتروپ اثر [[مولیر]] بود که توسط [[میرزا حبیب اصفهانی|میرزاحبیب اصفهانی]] به فارسی برگردانده شد (۱۲۴۷ش ۱۸۶۹م). پس از آن، کسانی همچون [[اعتمادالسلطنه، محمدحسن ( ـ۱۳۱۳ق)|محمدحسنخان اعتمادالسلطنه]] و [[قراچه داغی، میرزا جعفر (۱۲۵۰ـ۱۳۱۰ق)|میرزاجعفر قراچهداغی]] و [[طاهرمیرزای قاجار|حاجیمحمد طاهرمیرزا]] و دیگران پا در میدان ترجمه گذاشتند و بدینترتیب سیاق ترجمه و ترک رسم اقتباس و «آداپته» یا خودمانی کردن آثار بیگانگان، سرمشق تئاتر مدرن در ایران شد و تا امروزه نیز همچنان با تمام توان در پهنۀ تئاتر کشور باقی است. در این هنگام نخستین «تروپهای تئاتری» یکی پس از دیگری در پارکهای «ظلالسلطان»، «امینالدوله» و «اتابک» در کار نمایش شدند. با آغاز حکومت [[رضاشاه پهلوی (آلاشت ۱۲۵۷ـ ژوهانسبورگ ۱۳۲۳ش)|رضاخان]] (۱۳۰۴ش)، سایهای تیره و سخت بر تئاتر نوپای ایران افکنده شد. کسانی که سودای انسانی خود را در بیان تئاتری یافته بودند، با تفتیش عقاید استبدادی و «پرورش افکار» پلیس پهلوی مواجه شدند. گزمهها با لودگان نمایش همسفره میشدند؛ تنها تسمه از گردۀ آنانی میکشیدند که شیفتگان راستین تئاتر بودند. در این بین پاکانی همچون «[[میرسیف الدین کرمانشاهی (۱۲۵۴ـ۱۳۱۱ش)|میرسیفالدین کرمانشاهی]]» و «محمودآقا ظهرالدینی» پرپر شدند. آنانکه ماندند با کارزاری رودررو بودند که هرلحظه بیم هلاکشان میرفت. در فاصلۀ سالهای ۱۳۲۰ تا ۱۳۲۷ش (سال شلیک نافرجام به سوی [[محمدرضا شاه پهلوی (۱۲۹۸ـ۱۳۵۹ش)|محمدرضا پهلوی]]) گروههای تئاتری، بهویژه هنرمندانی که با عبدالحسین نوشین همکاری داشتند، جای خود را میان مردم باز کردند. دیگر تئاتر فقط هنری برای فرهیختگان نبود و عامۀ مردم نیز به آن گرایش داشتند. از سال ۱۳۲۷ تا ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ش کنشهای تئاتری سیر قهقرایی پیمودند. نمایشهای برانگیزنده، با بگیر و ببند برهم زده میشدند. [[تئاتر فردوسی]] تعطیل میشود؛ سالن [[تئاتر فرهنگ]] آتش میگیرد و میسوزد (۱۳۲۸ش)؛ [[دهقان، احمد|احمد دهقان]] در اتاق کارش به قتل میرسد (۱۳۲۹ش)؛ [[نوشین، عبدالحسین (۱۲۸۴ـ۱۳۵۰ش)|نوشین]] به بند و زندان کشیده میشود؛ [[تئاتر سعدی]] را به آتش میزنند و به کلی میسوزد (۱۳۳۲ش). در سال 1335ش [[گروه هنر ملی]] با بینشی دگرگونه به کوشش «[[جوانمرد، عباس|عباس جوانمرد]]»، «[[نصیریان، علی|علی نصیریان]]»، خاصه [[سرکیسیان، شاهین (۱۲۸۹ـ تهران ۱۳۴۵ش)|شاهین سرکیسیان]] و تنی چند پا میگیرد. اساتید تئاتر از خارج کشور به داخل دعوت شدند تا شیفتگان این هنر را آموزش دهند. دکتر «دیویدسون»، پروفسور «کویمبی» و دکتر «بلچر» از آن جملهاند که کلاسهای درس تئاتر تشکیل دادند. شاهین سرکیسیان از فرانسه به ایران بازگشت و گروهی از علاقمندان را گرد آورد. اسکوییها از مسکو به ایران بازگشته و بنیانگذار تئاتر «آناهیتا» شدند (۱۳۳۷ش). بدینترتیب، دهۀ 1340 با آغاز فعالیت رشتۀ نمایش در [[دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران|دانشکدۀ هنرهای زیبا]] و پیدایش گروههای متعدد تئاتری کارنامۀ تئاتر در ایران را وزین کرد و نمایشنویسانی همچون [[رادی، اکبر (رشت ۱۳۱۸ـ تهران ۱۳۸۶ش)|اکبر رادی]]، [[ساعدی، غلامحسین|غلامحسین ساعدی]]، [[بیضایی، بهرام|بهرام بیضایی]]، [[خلج، اسماعیل|اسماعیل خلج]]، [[فرسی، بهمن|بهمن فرسی]]، [[نعلبندیان، عباس|عباس نعلبندیان]] و... با کار و تلاش خود بر اوراق تاریخ تئاتر نشان نیکو گذاشتند. با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران (۱۳۵۷ش)، تئاتر در مسیری پر افتوخیز افتاد. اجراهای گوناگون از نویسندگان شهیری همچون گورکی، چخوف و برشت، پدیدار شدن جریانی به نام «تئاتر خیابانی» و رونق تئاترهای کارگری، جزء خیزهای این دوره از تاریخ تئاتر به شمار میآیند. | ||
<!--14286600--> | <!--14286600--> | ||
ویرایش