پرش به محتوا

تئاتر: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۱۱ بایت اضافه‌شده ،  ۶ ماه پیش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۹: خط ۹:
'''اهداف تئاتر'''
'''اهداف تئاتر'''


تئاتر اهداف بسیاری را دنبال می‌کند و ممکن است برای سرگرم‌ساختن، آموزش‌دادن، برانگیختن، ترغیب‌کردن و حتی منقلب‌کردن طراحی شود. اما اهداف کارگردان، بازیگران و گروه هرچه باشد، نتیجه کار به واکنش تماشاگران بستگی دارد. تماشاگر تئاتر با خوانندۀ رمان یا ناظر یک اثر نقاشی فرق می‌کند. زیرا تئاتر، تماشاگران را همچون گروهی در یک زمان و مکان مشخص گرد هم جمع‌می‌کند تا در اجرا با بازیگران و تمام عناصر پیرامون مانند نور، صدا، موسیقی، لباس، و دکور صحنه سهیم باشند. تماشاگران با واکنش سریع خود مانند خندیدن، گریستن، تشویق‌کردن یا سکوت کردن بر اجرا تأثیر می‌گذارند. هر شب بین تالار و صحنه تئاتر، تأثیر متقابلی صورت می‌گیرد. بعضی از تماشاگران فقط خواستار آن‌اند که سرگرم شوند؛ دیگران خواستار آن‌اند که تئاتر تفکر و اندیشه‌ای نو دربارۀ مسائل سیاسی، اجتماعی و شخصی پدید آورد. در بسیاری از حکومت‌های سرکوبگرانه و مستبدانه، تئاتر برای سرگرم‌ساختن و منحرف‌کردن تماشاگران از شرایط بی‌رحمانه‌ای که در آن به‌سر می‌برند یا برای خاطرنشان‌کردن فضایل و محسنات قدرت‌های حکومتی، اجرا می‌شود. مثلاً در دهه‌های ۱۹۳۰ و ۱۹۴۰ در آلمان، تئاتر و فیلم سینمایی برای ستایش از رژیم [[آدولف هیتلر]] به ‌کار می‌رفت. سرانجام تماشاگران عقاید خود را با همراهی‌کردن یا همراهی‌نکردن آشکار می‌کنند. آنان از آنچه خوشایندشان است، حمایت می‌کنند و معمولاً از حمایت آنچه برایشان ناخوشایند و آزاردهنده است، خودداری می‌کنند. اصطلاح تئاتر اجرایی (نمایشی)<ref>presentational theater</ref> و تئاتر بازنمودی<ref>representational theater</ref> اغلب برای شرح دو شیوۀ متفاوت تحقق اهداف یک اثر به ‌کار رفته‌اند. سبک اجرایی (نمایشی)، اجرایی را ارائه کرد که بازیگران بر روی صحنه مشغول کارند، صحبت می‌کنند و همراه با موسیقی و زیر نور و با لباس نمایش در حال اجرای متن نمایش‌اند. لازم به پنهان‌کردن این حقیقت نیست که یک اجرای تئاتری به‌منظور سرگرم‌کردن یا آموزش‌دادن تماشاچی رخ می‌دهد. نمایش‌هایی از زمان یونان باستان<ref>Ancient Greece</ref> و سپس از عصر [[ویلیام شکسپیر]]<ref>William Shakespeare</ref>، به این شیوۀ صریح، مانند بسیاری از نمایش‌های تجربی امروزی (مدرن) تهیه شده‌اند. نمایش‌های موزیکال و تئاترهای سنتی آسیایی<ref>traditional asian theater</ref> به این طبقه تعلق دارند. در اروپا در نیمه قرن ۱۹ نویسندگان، کارگردان‌ها و طراحان دست به کار نشان‌دادن واقعیت‌های زندگی عادی در داخل محیط‌های معین و مشخص شدند. دو حرکت ـ [[رئالیسم (هنر و ادبیات)|رئالیسم]] در دهۀ ۱۸۵۰ و [[ناتورالیسم (هنر)|ناتورالیسم]] در دهۀ ۱۸۷۰ـ شخصیت‌های آشنا را در محیط‌های مشخص مانند اتاق‌های نشیمن، آشپزخانه‌ها، مسافرخانه‌ها نمایش دادند. هدف از نمایش‌دادن محیط‌هایی با جزئیات فراوان این بود که نشان دهد یک شخصیت فردی و انتخاب‌های او در زندگی، تا اندازه‌ای توسط نیروهای طبیعی یا اجتماعی یا تا حدی توسط جنسیت و نیروهای وراثتی تعیین می‌شوند. عناصر بصری مانند لباس، اثاثیه و لوازم صحنه برای محیط بسیار شاخص شدند. بازیگران در یک صحنه قاب‌مانند کار می‌کنند (این صحنه با یک طاق یا قابی مستطیل‌شکل از تماشاگران جدا می‌شود) با این مفهوم که دیوار فرضی چهارم پیرامون آنان برداشته شده است تا تماشاگران بتوانند به زندگی بازیگران نگاه کنند. نمایش‌نامه‌نویسانی که در نوشتن نمایش‌نامه به سبک تولید واقع‌گرایی مدرن پیش‌گام‌اند، عبارت‌اند از [[هنریک ایبسن]]<ref>Henrik Ibsen</ref>، [[استریندبرگ، اوگوست (۱۸۴۹ـ۱۹۱۲)|اوگوست استریندبرگ]]<ref>August Strindberg</ref>، [[امیل زولا]]<ref>Emile Zola</ref>، [[تولستوی، لئون|لئون تولستوی]]<ref>Leo Tolstoy</ref> و [[آنتون چخوف]]<ref>Anton Chekhov</ref>.
تئاتر اهداف بسیاری را دنبال می‌کند و ممکن است برای سرگرم‌ساختن، آموزش‌دادن، برانگیختن، ترغیب‌کردن و حتی منقلب‌کردن طراحی شود. اما اهداف کارگردان، بازیگران و گروه هرچه باشد، نتیجه کار به واکنش تماشاگران بستگی دارد. تماشاگر تئاتر با خوانندۀ رمان یا ناظر یک اثر نقاشی فرق می‌کند. زیرا تئاتر، تماشاگران را همچون گروهی در یک زمان و مکان مشخص گرد هم جمع‌می‌کند تا در اجرا با بازیگران و تمام عناصر پیرامون مانند نور، صدا، موسیقی، لباس، و دکور صحنه سهیم باشند. تماشاگران با واکنش سریع خود مانند خندیدن، گریستن، تشویق‌کردن یا سکوت کردن بر اجرا تأثیر می‌گذارند. هر شب بین تالار و صحنه تئاتر، تأثیر متقابلی صورت می‌گیرد. بعضی از تماشاگران فقط خواستار آن‌اند که سرگرم شوند؛ دیگران خواستار آن‌اند که تئاتر تفکر و اندیشه‌ای نو دربارۀ مسائل سیاسی، اجتماعی و شخصی پدید آورد. در بسیاری از حکومت‌های سرکوبگرانه و مستبدانه، تئاتر برای سرگرم‌ساختن و منحرف‌کردن تماشاگران از شرایط بی‌رحمانه‌ای که در آن به‌سر می‌برند یا برای خاطرنشان‌کردن فضایل و محسنات قدرت‌های حکومتی، اجرا می‌شود. مثلاً در دهه‌های ۱۹۳۰ و ۱۹۴۰ در آلمان، تئاتر و فیلم سینمایی برای ستایش از رژیم [[هیتلر، آدولف (۱۸۸۹ـ۱۹۴۵)|آدولف هیتلر]] به ‌کار می‌رفت. سرانجام تماشاگران عقاید خود را با همراهی‌کردن یا همراهی‌نکردن آشکار می‌کنند. آنان از آنچه خوشایندشان است، حمایت می‌کنند و معمولاً از حمایت آنچه برایشان ناخوشایند و آزاردهنده است، خودداری می‌کنند. اصطلاح تئاتر اجرایی (نمایشی)<ref>presentational theater</ref> و تئاتر بازنمودی<ref>representational theater</ref> اغلب برای شرح دو شیوۀ متفاوت تحقق اهداف یک اثر به ‌کار رفته‌اند. سبک اجرایی (نمایشی)، اجرایی را ارائه کرد که بازیگران بر روی صحنه مشغول کارند، صحبت می‌کنند و همراه با موسیقی و زیر نور و با لباس نمایش در حال اجرای متن نمایش‌اند. لازم به پنهان‌کردن این حقیقت نیست که یک اجرای تئاتری به‌منظور سرگرم‌کردن یا آموزش‌دادن تماشاچی رخ می‌دهد. نمایش‌هایی از زمان یونان باستان<ref>Ancient Greece</ref> و سپس از عصر [[شکسپیر، ویلیام (۱۵۶۴ـ ۱۶۱۶)|ویلیام شکسپیر]]<ref>William Shakespeare</ref>، به این شیوۀ صریح، مانند بسیاری از نمایش‌های تجربی امروزی (مدرن) تهیه شده‌اند. نمایش‌های موزیکال و تئاترهای سنتی آسیایی<ref>traditional asian theater</ref> به این طبقه تعلق دارند. در اروپا در نیمه قرن ۱۹ نویسندگان، کارگردان‌ها و طراحان دست به کار نشان‌دادن واقعیت‌های زندگی عادی در داخل محیط‌های معین و مشخص شدند. دو حرکت ـ [[رئالیسم (هنر و ادبیات)|رئالیسم]] در دهۀ ۱۸۵۰ و [[ناتورالیسم (هنر)|ناتورالیسم]] در دهۀ ۱۸۷۰ـ شخصیت‌های آشنا را در محیط‌های مشخص مانند اتاق‌های نشیمن، آشپزخانه‌ها، مسافرخانه‌ها نمایش دادند. هدف از نمایش‌دادن محیط‌هایی با جزئیات فراوان این بود که نشان دهد یک شخصیت فردی و انتخاب‌های او در زندگی، تا اندازه‌ای توسط نیروهای طبیعی یا اجتماعی یا تا حدی توسط جنسیت و نیروهای وراثتی تعیین می‌شوند. عناصر بصری مانند لباس، اثاثیه و لوازم صحنه برای محیط بسیار شاخص شدند. بازیگران در یک صحنه قاب‌مانند کار می‌کنند (این صحنه با یک طاق یا قابی مستطیل‌شکل از تماشاگران جدا می‌شود) با این مفهوم که دیوار فرضی چهارم پیرامون آنان برداشته شده است تا تماشاگران بتوانند به زندگی بازیگران نگاه کنند. نمایش‌نامه‌نویسانی که در نوشتن نمایش‌نامه به سبک تولید واقع‌گرایی مدرن پیش‌گام‌اند، عبارت‌اند از [[ایبسن، هنریک (۱۸۲۸ـ۱۹۰۶)|هنریک ایبسن]]<ref>Henrik Ibsen</ref>، [[استریندبرگ، اوگوست (۱۸۴۹ـ۱۹۱۲)|اوگوست استریندبرگ]]<ref>August Strindberg</ref>، [[زولا، امیل (۱۸۴۰ـ۱۹۰۲)|امیل زولا]]<ref>Emile Zola</ref>، [[تولستوی، لئون|لئون تولستوی]]<ref>Leo Tolstoy</ref> و [[چخوف، آنتون (۱۸۶۰ـ۱۹۰۴)|آنتون چخوف]]<ref>Anton Chekhov</ref>.




خط ۲۴: خط ۲۴:
'''پیدایش و شکل‌گیری تئاتر مدرن در ایران'''
'''پیدایش و شکل‌گیری تئاتر مدرن در ایران'''


روزگاری که تئاتر در کشورهای اروپایی بالنده و شکوفا بود، ایرانیان در آستانۀ آشنایی با این «عالم غریب» قرار گرفتند. نخستین گام‌‌ها برداشته شد؛ مدرسۀ [[دارالفنون]] دارای تماشاخانه‌ای با گنجایش ۳۰۰ نفر شد (۱۲۶۶ش،۱۸۸۷م). [[میرزا آقاتبریزی|میرزاآقا تبریزی]]، که یکی از همراهان گروه اعزامی برای پوزش‌خواهی از دولت تزار روس بود، نخستین نمایش‌‌‌نویس به زبان فارسی است که نامش بر تارک تاریخ تئاتر ایران می‌‌درخشد. پیش از او [[آخوندزاده، فتح علی (آذربایجان ۱۲۲۷ـ تفلیس ۱۲۹۶ق)|میرزافتحعلی آخوندزاده]] از نخستین نمایش‌نگارانی است که نوشته‌‌‌‌‌‌‌های او در تبریز پیش از میرزاآقا، به زبان ترکی، رواج داشته است و تأثیر این نویسندۀ ترک بر نمایش‌نویسان فارسی‌زبان در آثار و مکاتبات وی به خوبی مشهود است. نخستین نمایش‌‌نامۀ اروپایی که توجه شیفتگان تئاتر را جلب کرد، [[مردم گریز|مردم‌‌گریز]] یا میرزانتروپ اثر [[مولیر]] بود که توسط [[میرزا حبیب اصفهانی|میرزاحبیب اصفهانی]] به فارسی برگردانده شد (۱۲۴۷ش ۱۸۶۹م). پس از آن، کسانی هم‌‌‌‌‌‌چون [[اعتمادالسلطنه، محمدحسن ( ـ۱۳۱۳ق)|محمدحسن‌‌خان اعتمادالسلطنه]] و [[قراچه داغی، میرزا جعفر (۱۲۵۰ـ۱۳۱۰ق)|میرزاجعفر قراچه‌‌‌‌داغی]] و [[طاهرمیرزای قاجار|حاجی‌‌محمد طاهرمیرزا]] و دیگران پا در میدان ترجمه گذاشتند و بدین‌‌ترتیب سیاق ترجمه و ترک رسم اقتباس و «آداپته» یا خودمانی کردن آثار بیگانگان، سرمشق تئاتر مدرن در ایران شد و تا امروزه نیز همچنان با تمام توان در پهنۀ تئاتر کشور باقی است. در این هنگام نخستین «تروپ‌های تئاتری» یکی پس از دیگری در پارک‌‌‌های «ظل‌السلطان»، «امین‌‌الدوله» و «اتابک» در کار نمایش شدند. با آغاز حکومت [[رضاشاه پهلوی (آلاشت ۱۲۵۷ـ ژوهانسبورگ ۱۳۲۳ش)|رضاخان]] (۱۳۰۴ش)، سایه‌ای تیره و سخت‌ بر تئاتر نوپای ایران افکنده شد. کسانی که سودای انسانی خود را در بیان تئاتری یافته بودند، با تفتیش عقاید استبدادی و «پرورش افکار» پلیس پهلوی مواجه شدند. گزمه‌ها با لودگان نمایش هم‌سفره می‌شدند؛ تنها تسمه از گردۀ آنانی می‌کشیدند که شیفتگان راستین تئاتر بودند. در این بین پاکانی هم‌‌چون «[[میرسیف الدین کرمانشاهی (۱۲۵۴ـ۱۳۱۱ش)|میرسیف‌‌‌الدین کرمانشاهی]]» و «محمودآقا ظهرالدینی» پرپر شدند. آنان‌که ماندند با کارزاری رودررو بودند که هرلحظه بیم هلاکشان می‌رفت. در فاصلۀ سال‌های ۱۳۲۰ تا ۱۳۲۷ش (سال شلیک نافرجام به سوی [[محمدرضا شاه پهلوی (۱۲۹۸ـ۱۳۵۹ش)|محمدرضا پهلوی]]) گروه‌های تئاتری، به‌‌‌‌‌‌‌‌‌ویژه هنرمندانی که با عبدالحسین نوشین همکاری داشتند، جای خود را میان مردم باز کردند. دیگر تئاتر فقط هنری برای فرهیختگان نبود و عامۀ مردم نیز به آن گرایش داشتند. از سال ۱۳۲۷ تا ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ش کنش‌های تئاتری سیر قهقرایی پیمودند. نمایش‌‌های برانگیزنده، با بگیر و ببند برهم زده می‌‌شدند. [[تئاتر فردوسی]] تعطیل می‌شود؛ سالن [[تئاتر فرهنگ]] آتش می‌‌‌‌‌گیرد و می‌‌سوزد (۱۳۲۸ش)؛ [[احمد دهقان]] در اتاق کارش به قتل می‌رسد (۱۳۲۹ش)؛ [[نوشین، عبدالحسین (۱۲۸۴ـ۱۳۵۰ش)|نوشین]] به بند و زندان کشیده می‌شود؛ [[تئاتر سعدی]] را به آتش می‌زنند و به کلی می‌سوزد (۱۳۳۲ش). در سال 1335ش [[گروه هنر ملی]] با بینشی دگرگونه به کوشش «[[جوانمرد، عباس (۱۳۰۷ش)|عباس جوانمرد]]»، «[[نصیریان، علی|علی نصیریان]]»، خاصه [[سرکیسیان، شاهین (۱۲۸۹ـ تهران ۱۳۴۵ش)|شاهین سرکیسیان]] و تنی چند پا می‌گیرد. اساتید تئاتر از خارج کشور به داخل دعوت شدند تا شیفتگان این هنر را آموزش دهند. دکتر «دیویدسون»، پروفسور «کویمبی» و دکتر «بلچر» از آن جمله‌اند که کلاس‌های درس تئاتر تشکیل دادند. شاهین سرکیسیان از فرانسه به ایران بازگشت و گروهی از علاقمندان را گرد آورد. اسکویی‌‌ها از مسکو به ایران بازگشته و بنیانگذار تئاتر «آناهیتا» شدند (۱۳۳۷ش). بدین‌‌‌ترتیب، دهۀ 1340 با آغاز فعالیت رشتۀ نمایش در [[دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران|دانشکدۀ هنرهای زیبا]] و پیدایش گروه‌های متعدد تئاتری کارنامۀ تئاتر در ایران را وزین کرد و نمایش‌‌‌‌‌‌‌نویسانی همچون [[رادی، اکبر (رشت ۱۳۱۸ـ تهران ۱۳۸۶ش)|اکبر رادی]]، [[ساعدی، غلامحسین (تبریز ۱۳۱۴ـ پاریس ۱۳۶۴ ش)|غلامحسین ساعدی]]، [[بیضایی، بهرام|بهرام بیضایی]]، [[خلج، اسماعیل (۱۳۲۴ش)|اسماعیل خلج]]، [[فرسی، بهمن (تبریز ۱۳۱۲ش)|بهمن فرسی]]، [[نعلبندیان، عباس (تهران ۱۳۲۶ـ۱۳۶۸ش)|عباس نعلبندان]] و... با کار و تلاش خود بر اوراق تاریخ تئاتر نشان نیکو گذاشتند. با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران (۱۳۵۷ش)، تئاتر در مسیری پر افت‌وخیز افتاد. اجراهای گوناگون از نویسندگان شهیری همچون گورکی، چخوف و برشت، پدیدار شدن جریانی به نام «تئاتر خیابانی» و رونق تئاترهای کارگری، جزء خیزهای این دوره از تاریخ تئاتر به شمار می‌آیند.
روزگاری که تئاتر در کشورهای اروپایی بالنده و شکوفا بود، ایرانیان در آستانۀ آشنایی با این «عالم غریب» قرار گرفتند. نخستین گام‌‌ها برداشته شد؛ مدرسۀ [[دارالفنون]] دارای تماشاخانه‌ای با گنجایش ۳۰۰ نفر شد (۱۲۶۶ش،۱۸۸۷م). [[میرزا آقاتبریزی|میرزاآقا تبریزی]]، که یکی از همراهان گروه اعزامی برای پوزش‌خواهی از دولت تزار روس بود، نخستین نمایش‌‌‌نویس به زبان فارسی است که نامش بر تارک تاریخ تئاتر ایران می‌‌درخشد. پیش از او [[آخوندزاده، فتح علی (آذربایجان ۱۲۲۷ـ تفلیس ۱۲۹۶ق)|میرزافتحعلی آخوندزاده]] از نخستین نمایش‌نگارانی است که نوشته‌‌‌‌‌‌‌های او در تبریز پیش از میرزاآقا، به زبان ترکی، رواج داشته است و تأثیر این نویسندۀ ترک بر نمایش‌نویسان فارسی‌زبان در آثار و مکاتبات وی به خوبی مشهود است. نخستین نمایش‌‌نامۀ اروپایی که توجه شیفتگان تئاتر را جلب کرد، [[مردم گریز|مردم‌‌گریز]] یا میرزانتروپ اثر [[مولیر]] بود که توسط [[میرزا حبیب اصفهانی|میرزاحبیب اصفهانی]] به فارسی برگردانده شد (۱۲۴۷ش ۱۸۶۹م). پس از آن، کسانی هم‌‌‌‌‌‌چون [[اعتمادالسلطنه، محمدحسن ( ـ۱۳۱۳ق)|محمدحسن‌‌خان اعتمادالسلطنه]] و [[قراچه داغی، میرزا جعفر (۱۲۵۰ـ۱۳۱۰ق)|میرزاجعفر قراچه‌‌‌‌داغی]] و [[طاهرمیرزای قاجار|حاجی‌‌محمد طاهرمیرزا]] و دیگران پا در میدان ترجمه گذاشتند و بدین‌‌ترتیب سیاق ترجمه و ترک رسم اقتباس و «آداپته» یا خودمانی کردن آثار بیگانگان، سرمشق تئاتر مدرن در ایران شد و تا امروزه نیز همچنان با تمام توان در پهنۀ تئاتر کشور باقی است. در این هنگام نخستین «تروپ‌های تئاتری» یکی پس از دیگری در پارک‌‌‌های «ظل‌السلطان»، «امین‌‌الدوله» و «اتابک» در کار نمایش شدند. با آغاز حکومت [[رضاشاه پهلوی (آلاشت ۱۲۵۷ـ ژوهانسبورگ ۱۳۲۳ش)|رضاخان]] (۱۳۰۴ش)، سایه‌ای تیره و سخت‌ بر تئاتر نوپای ایران افکنده شد. کسانی که سودای انسانی خود را در بیان تئاتری یافته بودند، با تفتیش عقاید استبدادی و «پرورش افکار» پلیس پهلوی مواجه شدند. گزمه‌ها با لودگان نمایش هم‌سفره می‌شدند؛ تنها تسمه از گردۀ آنانی می‌کشیدند که شیفتگان راستین تئاتر بودند. در این بین پاکانی هم‌‌چون «[[میرسیف الدین کرمانشاهی (۱۲۵۴ـ۱۳۱۱ش)|میرسیف‌‌‌الدین کرمانشاهی]]» و «محمودآقا ظهرالدینی» پرپر شدند. آنان‌که ماندند با کارزاری رودررو بودند که هرلحظه بیم هلاکشان می‌رفت. در فاصلۀ سال‌های ۱۳۲۰ تا ۱۳۲۷ش (سال شلیک نافرجام به سوی [[محمدرضا شاه پهلوی (۱۲۹۸ـ۱۳۵۹ش)|محمدرضا پهلوی]]) گروه‌های تئاتری، به‌‌‌‌‌‌‌‌‌ویژه هنرمندانی که با عبدالحسین نوشین همکاری داشتند، جای خود را میان مردم باز کردند. دیگر تئاتر فقط هنری برای فرهیختگان نبود و عامۀ مردم نیز به آن گرایش داشتند. از سال ۱۳۲۷ تا ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ش کنش‌های تئاتری سیر قهقرایی پیمودند. نمایش‌‌های برانگیزنده، با بگیر و ببند برهم زده می‌‌شدند. [[تئاتر فردوسی]] تعطیل می‌شود؛ سالن [[تئاتر فرهنگ]] آتش می‌‌‌‌‌گیرد و می‌‌سوزد (۱۳۲۸ش)؛ [[احمد دهقان]] در اتاق کارش به قتل می‌رسد (۱۳۲۹ش)؛ [[نوشین، عبدالحسین (۱۲۸۴ـ۱۳۵۰ش)|نوشین]] به بند و زندان کشیده می‌شود؛ [[تئاتر سعدی]] را به آتش می‌زنند و به کلی می‌سوزد (۱۳۳۲ش). در سال 1335ش [[گروه هنر ملی]] با بینشی دگرگونه به کوشش «[[جوانمرد، عباس|عباس جوانمرد]]»، «[[نصیریان، علی|علی نصیریان]]»، خاصه [[سرکیسیان، شاهین (۱۲۸۹ـ تهران ۱۳۴۵ش)|شاهین سرکیسیان]] و تنی چند پا می‌گیرد. اساتید تئاتر از خارج کشور به داخل دعوت شدند تا شیفتگان این هنر را آموزش دهند. دکتر «دیویدسون»، پروفسور «کویمبی» و دکتر «بلچر» از آن جمله‌اند که کلاس‌های درس تئاتر تشکیل دادند. شاهین سرکیسیان از فرانسه به ایران بازگشت و گروهی از علاقمندان را گرد آورد. اسکویی‌‌ها از مسکو به ایران بازگشته و بنیانگذار تئاتر «آناهیتا» شدند (۱۳۳۷ش). بدین‌‌‌ترتیب، دهۀ 1340 با آغاز فعالیت رشتۀ نمایش در [[دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران|دانشکدۀ هنرهای زیبا]] و پیدایش گروه‌های متعدد تئاتری کارنامۀ تئاتر در ایران را وزین کرد و نمایش‌‌‌‌‌‌‌نویسانی همچون [[رادی، اکبر (رشت ۱۳۱۸ـ تهران ۱۳۸۶ش)|اکبر رادی]]، [[ساعدی، غلامحسین (تبریز ۱۳۱۴ـ پاریس ۱۳۶۴ ش)|غلامحسین ساعدی]]، [[بیضایی، بهرام|بهرام بیضایی]]، [[خلج، اسماعیل (۱۳۲۴ش)|اسماعیل خلج]]، [[فرسی، بهمن (تبریز ۱۳۱۲ش)|بهمن فرسی]]، [[نعلبندیان، عباس (تهران ۱۳۲۶ـ۱۳۶۸ش)|عباس نعلبندان]] و... با کار و تلاش خود بر اوراق تاریخ تئاتر نشان نیکو گذاشتند. با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران (۱۳۵۷ش)، تئاتر در مسیری پر افت‌وخیز افتاد. اجراهای گوناگون از نویسندگان شهیری همچون گورکی، چخوف و برشت، پدیدار شدن جریانی به نام «تئاتر خیابانی» و رونق تئاترهای کارگری، جزء خیزهای این دوره از تاریخ تئاتر به شمار می‌آیند.


<!--14286600-->
<!--14286600-->
۴۷٬۰۰۷

ویرایش