ازبک
اُزبَک
قومی ترکتبار در آسیای میانه، در جمهوری ازبکستان. جمعیت ازبکان این جمهوری بیش از ۱۵میلیون نفر است. همچنین بالغ بر ۱,۲۰۰,۰۰۰ نفر از ازبکان در تاجیکستان، ۵۸۰هزار نفر در قرقیزستان، ۳۱۷هزار نفر در ترکمنستان، و بین ۱ تا ۳میلیون نفر در افغانستان و چند دههزار نفر در سینکیانگ چین و قزاقستان سکونت دارند. ازبکها مسلمان حنفیاند و فرقۀ نقشبندیه در میان آنان پیروان زیادی دارد. زبان ازبکی از گروه زبانهای ترکی قرلقی است و از سه گویش چغتایی و قپچاقی و اغزی ترکیب شده است. در زبان ازبکی تعداد زیادی لغات روسی و عربی و فارسی وجود دارد. الفبای این زبان تا پیش از انقلاب اکتبر همان الفبای عربی بود و پس از آن بر پایۀ خط سیریل، الفبای جدیدی ساخته شد. پس از فروپاشی اتحاد شوروی، خط سابق به خط لاتین تبدیل شد. این قوم در قرون ۸ـ۹ق، از ترکیب ترکان و مغولان و اردوی زرین و همچنین بعضی اقوام ایرانی بهوجود آمد. هستۀ مرکزی اولیۀ این قوم را قیاتهای مغول تشکیل میدادند و رهبری ازبکان تا انقراض دولتهای آنان با خانها و خانزادگان مغول بود. در دولت شیبانیان ازبک ماوراءالنهر، خوانینی از تبار جوجی و طوایف مغول از امتیازات ویژهای نسبت به خوانین و طوایف ازبک برخوردار بودند. نام ازبک به احتمال قوی پیش از غیاثالدین محمد ازبک، پادشاه بزرگ مغولان اردوی زرین (۷۱۳ـ۷۴۲ق)، معمول بوده است. شهر سرای، مرکز اردوی زرین در اوایل قرن ۸ق، کرسی تاتارهای ازبک خوانده میشد. بسیاری از ازبکان در قرون ۸ـ۹ق به سمت خوارزم و ماوراءالنهر مهاجرت کردند. بعضی از ازبکان در جنگهایی علیه تیمور شرکت داشتند و بعضی دیگر نیز به او پیوستند. قلمرو ازبکان در دوران ابوالخیر خان، مؤسس دولت شیبانیان ماوراءالنهر (حک: ۸۴۲ـ۸۷۲ق)، و محمدخان شیبانی (۹۰۶ـ۹۱۶ق) از سیحون تا ولگا امتداد داشت. گرمسیر چادرنشینان ازبک در سیحون و سردسیر آنان در اطراف ولگا برگزار میشد. آنان فاصلۀ میان دو رودخانه را در عرض دو ماه طی میکردند. ازبکان خوارزم و دشت قپچاق در قرن ۹ق دهها بار به استرآباد حمله آوردند. در سلطنت شاهرخ تیموری همواره چندهزار نفر از نظامیان دولت در استرآباد مستقر بودند تا مانع حملات ازبکها گردند. ازبکان در سلطنت محمدخان/شیبکخان بر قسمتی از شمال شرق ایران تسلط یافتند. پیروزی شاهاسماعیل صفوی بر شیبکخان و قتل او بهدست قزلباشان در ۹۱۶ق، این مردم را برای چندین سال از مرزهای ایران دور کرد. با این همه ازبکان تا دوران شاهعباس اول صفوی همواره به خراسان حمله میآوردند و چند سالی بر خراسان حاکم شدند. پیروزی شاهعباس اول صفوی بر ازبکان و انقراض شیبانیان و استقرار کردان چمشگزکلو در شمال خراسان و ترکان قاجاری در استرآباد و مرو، دامنۀ حملات ازبکان را بهشدت محدود ساخت. سقوط صفویان بار دیگر حملات مهاجمان ازبک را به همراه آورد، اما با تشکیل دولت افشاریه، این حملات متوقف شد. نادرشاه چندهزار نفر از ازبکان را به سپاه خود وارد کرد. عطاخان ازبک ازجمله سرداران شجاع سپاه نادر بود. او با چندهزار جنگجوی ازبک سرانجام به کریمخان زند پیوست. محمدامینخان توره حاکم ازبک خوارزم در ۱۲۷۱ق به خراسان حمله آورد اما مغلوب شد و بهقتل رسید. بسیاری از ازبکان ماوراءالنهر تا قرن ۱۳ق چادرنشین بودند. این قوم در آن زمان از ۳۲ طایفۀ بزرگ و صدها تیره و طایفۀ کوچک تشکیل میشد. گروههایی از اینان ساکن شهرها و جمعی نیز ساکن روستاها بودند. نیمی از شهریان، زمستانها را به روستاها میرفتند. بعضی از ازبکان در قرون ۱۲ـ۱۳ق به خدمات شهری نظیر تجارت و پیشهوری و همچنین به خدمات شهری دیوانی روی آوردند. سایر ازبکان اینان را سارت مینامیدند. عنوان مزبور عموماً برای تاجیکان و ازبکان شهرنشین و ازبکانی بهکار میرفت که چادرنشینی را ترک گفته بودند. روسهای نیمۀ نخست قرن ۱۳ق درصدد تسلط بر آسیای میانه برآمدند. اینان در ۱۲۸۲ق شهر تاشکند و در ۱۲۸۴ق شهرهای بخارا و سمرقند را تصرف کردند و استان ترکستان را تشکیل دادند و خطوط آهن روسیه را به آسیای میانه آوردند و این قطعه از خاک آسیا را با سایر نقاط روسیه پیوند دادند. بسیاری از روسها پس از ورود به آسیای میانه در شهرها ساکن شدند. شهر تاشکند پایتخت جمهوری ازبکستان در دوران شوروی، چهارمین شهر بزرگ شوروی بهشمار میآمد. قلمرو تاشکند پس از انقلاب اکتبر بهدست نیروهای ضد انقلاب افتاد اما در ۱۹۱۹ دولت شوروی بار دیگر در این سرزمین مستقر شد و در ۱۹۲۴ـ۱۹۲۵ از تفکیک قلمروهای قومی، جماهیر کنونی آسیای میانه، ازجمله جمهوری سوسیالیستی ازبکستان، بهوجود آمد. این جمهوری پس از فروپاشی اتحاد شوروی در ۱۹۹۱ با نام جمهوری ازبکستان به استقلال رسید. نیز ← ازبکستان.