Automoderated users، رباتها، دیوانسالاران، checkuser، مدیران رابط کاربری، moderation، Moderators، پنهانگران، مدیران، userexport، سرویراستار
۴۵٬۸۴۳
ویرایش
Mohammadi3 (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Mohammadi3 (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| خط ۲۰: | خط ۲۰: | ||
'''قرن ۱۹م.''' نئوکلاسیسیسم در عین بازگشت به گذشته، حاوی عنصری از رمانتیسم بود. اوج شکوفایی رمانتیسم را میتوان بهخوبی در آثار [[ژریکو، تیودور (۱۷۹۱ـ۱۸۲۴)|تئودور ژِریکو]]<ref>Théodore Géricault </ref> و [[دلاکروا، اوژن (۱۷۹۸ـ۱۸۶۳)|اوژن دُلاکروا]]<ref>Eugène Delacroix </ref> بازیافت؛ گرچه در همان زمان اَنگر همچنان نگهبان سرسخت کلاسیسیسم (شیوۀ تأییدشدۀ آکادمی سلطنتی در قرن ۱۹م) باقی ماند. با نقاشیهای لطیف، شاعرانه و مهآلود کامی کورو<ref>Camille Corot </ref>، دورۀ نوینی در منظرهپردازی آغاز گردید. گرچه کورو مدتی در باربیزون<ref>Barbizon </ref> کار کرد، از نقاشان مکتب باربیزون شمرده نمیشود. نقاشان فرانسوی مکتب باربیزون<ref>Barbizon School </ref> عبارتاند از [[میله، ژان فرانسوا (۱۸۱۴ـ۱۸۷۵)|ژان فرانسوا میله]]<ref>Jean-François Millet </ref>، [[دوبینیی، شارل ـ فرانسوا (۱۸۱۷ـ۱۸۷۸)|دوبینیی]]<ref>Daubigny </ref> (۱۸۱۷ـ۱۸۷۸م)، و [[روسو، تیودور (۱۸۱۲ـ۱۸۶۷)|تئودور روسو]]<ref>Theodore Rousseau </ref>. در میانۀ قرن ۱۹م، رئالیسم در ضدّیت با نئوکلاسیسیسم و رمانتیسم شکل گرفت. [[کوربه، گوستاو (۱۸۱۹ـ۱۸۷۷)|گوستاو کوربه]]<ref>Gustave Courbet </ref> با نقاشیهای غیرقهرمانانهاش از زندگی روزمره، موجی از اعتراض برانگیخت و شخصیت اصلی این جنبش هنری شد؛ هنرش تا حد زیادی با [[رادیکالیسم]]<ref>radicalism</ref> سیاسیاش پیوند داشت. رئالیسم بیشتر همچون یک اندیشه تا یک سبک، بهوسیلۀ [[دومیه، اونوره (۱۸۰۸ـ۱۸۷۹)|اونوره دومیه]]<ref> Honoré Daumier </ref> و [[میله، ژان فرانسوا (۱۸۱۴ـ۱۸۷۵)|ژان فرانسوا میله]]، نقاش منظرهپرداز، تکامل یافت. دومیه نقاش و کاریکاتوریست بود، و بهسبب تصاویر هجوآمیزش از زندگی فرانسوی شهرت یافت. اِدوئار مانه<ref>Edouard Manet </ref> را نیز میتوان از نقاشان رئالیست برشمرد؛ رویکرد عالی و مدرن او به درونمایههای نقاشان قرن ۱۵ تا قرن ۱۸م، بسیار مناقشه برانگیز بود؛ ازجمله اثرش با نام ''اولیمپیا''<ref>Olympia </ref> (۱۸۶۵م؛ موزۀ دورسه<ref>''Musée d’ Orsay'' </ref>، پاریس). شیوۀ رئالیسم، با تمرکز بر زندگی روزمره، برای امپرسیونیسم، مشهورترین جنبش قرن ۱۹م، بستر مناسبی را فراهم کرد. مونه با تأثیر از ادوئار مانه و پیوستن به گروه امپرسیونیستها، فعالیت هنریاش را آغاز کرد و از شخصیتهای مرکزی جنبش شد. ویژگیهای آثار مونه، ازجمله تمرکز مطلق بر ظاهر اشیا و تغییر رنگها و شکلها درخلال تغییرات نوری و جوّی، جوهرۀ امپرسیونیسم را هستی بخشید. دیگر نقاشان برجستۀ امپرسیونیسم عبارت بودند از رنوار، [[پیسارو، کامی (۱۸۳۰ـ۱۹۰۳)|کامی پیسارو]]<ref>Camille Pissarro </ref>، و [[موریزو، برت ماری پولین (۱۸۴۱ـ۱۸۹۵)|برت موریزو]]<ref>Berthe Morisot </ref>. [[دگا، ادگار (۱۸۳۴ـ۱۹۱۷)|ادگار دگا]]<ref>Edgar Degas</ref> ادراکی از جوهرۀ ساختاری و فرمی کلاسیک را به امپرسیونیسم افزود. [[لوترک، هانری دو تولوز|هانری دو تولوز لوترک]]<ref>Henri de Toulouse-Lautrec</ref> بهرغم آگاهی از امپرسیونیسم، شیوهای کاملاً فردی را درپیش گرفت، که برگرفته از آگهیهای مصور و باسمههای ژاپنی و آثار دگا بود. نحوۀ استفادۀ امپرسیونیستها از رنگ، به نوآوریهای نوینی انجامید؛ از آن جملهاند: نئوامپرسیونیسم<ref>Neo-Impressionism</ref> (یا نقطهچینکاری<ref>pointillism</ref>)، در آثار سورا و [[سینیاک، پل (۱۸۶۳ـ۱۹۳۵)|پل سینیاک]]<ref>Paul Signac </ref>، ویژگی فرمی پستامپرسیونیسم<ref>post-Impressionism </ref> در آثار سزان و [[گوگن، پل (۱۸۴۸ـ۱۹۰۳)|پل گوگن]]<ref>Paul Gauguin </ref>، که هر دو در تکامل هنرمدرن تأثیری ژرف داشتند. هنر ایشان خاستگاه بهثمررسیدن مراحل درخشانی از هنر دهۀ ۱۸۹۰م شد که با [[سمبولیسم (هنر)|سمبولیسم]]<ref>symbolism</ref> ([[رودون، اودیلون (۱۸۴۰ـ۱۹۱۶)|اودیلون رودون]]<ref>Odilon Redon </ref>، [[مورو، گوستاو (۱۸۲۶ـ۱۸۹۸)|گوستاو مورو]]<ref>Gustave Moreau </ref> و دیگران)، و آثار گروه نبیها<ref>Les Nabis </ref> آغاز گردید. اوگوست رودن به ضوابط منجمدماندۀ مجسمهسازی قرن ۱۹م، گرما و شوری رمانتیک بخشید. | '''قرن ۱۹م.''' نئوکلاسیسیسم در عین بازگشت به گذشته، حاوی عنصری از رمانتیسم بود. اوج شکوفایی رمانتیسم را میتوان بهخوبی در آثار [[ژریکو، تیودور (۱۷۹۱ـ۱۸۲۴)|تئودور ژِریکو]]<ref>Théodore Géricault </ref> و [[دلاکروا، اوژن (۱۷۹۸ـ۱۸۶۳)|اوژن دُلاکروا]]<ref>Eugène Delacroix </ref> بازیافت؛ گرچه در همان زمان اَنگر همچنان نگهبان سرسخت کلاسیسیسم (شیوۀ تأییدشدۀ آکادمی سلطنتی در قرن ۱۹م) باقی ماند. با نقاشیهای لطیف، شاعرانه و مهآلود کامی کورو<ref>Camille Corot </ref>، دورۀ نوینی در منظرهپردازی آغاز گردید. گرچه کورو مدتی در باربیزون<ref>Barbizon </ref> کار کرد، از نقاشان مکتب باربیزون شمرده نمیشود. نقاشان فرانسوی مکتب باربیزون<ref>Barbizon School </ref> عبارتاند از [[میله، ژان فرانسوا (۱۸۱۴ـ۱۸۷۵)|ژان فرانسوا میله]]<ref>Jean-François Millet </ref>، [[دوبینیی، شارل ـ فرانسوا (۱۸۱۷ـ۱۸۷۸)|دوبینیی]]<ref>Daubigny </ref> (۱۸۱۷ـ۱۸۷۸م)، و [[روسو، تیودور (۱۸۱۲ـ۱۸۶۷)|تئودور روسو]]<ref>Theodore Rousseau </ref>. در میانۀ قرن ۱۹م، رئالیسم در ضدّیت با نئوکلاسیسیسم و رمانتیسم شکل گرفت. [[کوربه، گوستاو (۱۸۱۹ـ۱۸۷۷)|گوستاو کوربه]]<ref>Gustave Courbet </ref> با نقاشیهای غیرقهرمانانهاش از زندگی روزمره، موجی از اعتراض برانگیخت و شخصیت اصلی این جنبش هنری شد؛ هنرش تا حد زیادی با [[رادیکالیسم]]<ref>radicalism</ref> سیاسیاش پیوند داشت. رئالیسم بیشتر همچون یک اندیشه تا یک سبک، بهوسیلۀ [[دومیه، اونوره (۱۸۰۸ـ۱۸۷۹)|اونوره دومیه]]<ref> Honoré Daumier </ref> و [[میله، ژان فرانسوا (۱۸۱۴ـ۱۸۷۵)|ژان فرانسوا میله]]، نقاش منظرهپرداز، تکامل یافت. دومیه نقاش و کاریکاتوریست بود، و بهسبب تصاویر هجوآمیزش از زندگی فرانسوی شهرت یافت. اِدوئار مانه<ref>Edouard Manet </ref> را نیز میتوان از نقاشان رئالیست برشمرد؛ رویکرد عالی و مدرن او به درونمایههای نقاشان قرن ۱۵ تا قرن ۱۸م، بسیار مناقشه برانگیز بود؛ ازجمله اثرش با نام ''اولیمپیا''<ref>Olympia </ref> (۱۸۶۵م؛ موزۀ دورسه<ref>''Musée d’ Orsay'' </ref>، پاریس). شیوۀ رئالیسم، با تمرکز بر زندگی روزمره، برای امپرسیونیسم، مشهورترین جنبش قرن ۱۹م، بستر مناسبی را فراهم کرد. مونه با تأثیر از ادوئار مانه و پیوستن به گروه امپرسیونیستها، فعالیت هنریاش را آغاز کرد و از شخصیتهای مرکزی جنبش شد. ویژگیهای آثار مونه، ازجمله تمرکز مطلق بر ظاهر اشیا و تغییر رنگها و شکلها درخلال تغییرات نوری و جوّی، جوهرۀ امپرسیونیسم را هستی بخشید. دیگر نقاشان برجستۀ امپرسیونیسم عبارت بودند از رنوار، [[پیسارو، کامی (۱۸۳۰ـ۱۹۰۳)|کامی پیسارو]]<ref>Camille Pissarro </ref>، و [[موریزو، برت ماری پولین (۱۸۴۱ـ۱۸۹۵)|برت موریزو]]<ref>Berthe Morisot </ref>. [[دگا، ادگار (۱۸۳۴ـ۱۹۱۷)|ادگار دگا]]<ref>Edgar Degas</ref> ادراکی از جوهرۀ ساختاری و فرمی کلاسیک را به امپرسیونیسم افزود. [[لوترک، هانری دو تولوز|هانری دو تولوز لوترک]]<ref>Henri de Toulouse-Lautrec</ref> بهرغم آگاهی از امپرسیونیسم، شیوهای کاملاً فردی را درپیش گرفت، که برگرفته از آگهیهای مصور و باسمههای ژاپنی و آثار دگا بود. نحوۀ استفادۀ امپرسیونیستها از رنگ، به نوآوریهای نوینی انجامید؛ از آن جملهاند: نئوامپرسیونیسم<ref>Neo-Impressionism</ref> (یا نقطهچینکاری<ref>pointillism</ref>)، در آثار سورا و [[سینیاک، پل (۱۸۶۳ـ۱۹۳۵)|پل سینیاک]]<ref>Paul Signac </ref>، ویژگی فرمی پستامپرسیونیسم<ref>post-Impressionism </ref> در آثار سزان و [[گوگن، پل (۱۸۴۸ـ۱۹۰۳)|پل گوگن]]<ref>Paul Gauguin </ref>، که هر دو در تکامل هنرمدرن تأثیری ژرف داشتند. هنر ایشان خاستگاه بهثمررسیدن مراحل درخشانی از هنر دهۀ ۱۸۹۰م شد که با [[سمبولیسم (هنر)|سمبولیسم]]<ref>symbolism</ref> ([[رودون، اودیلون (۱۸۴۰ـ۱۹۱۶)|اودیلون رودون]]<ref>Odilon Redon </ref>، [[مورو، گوستاو (۱۸۲۶ـ۱۸۹۸)|گوستاو مورو]]<ref>Gustave Moreau </ref> و دیگران)، و آثار گروه نبیها<ref>Les Nabis </ref> آغاز گردید. اوگوست رودن به ضوابط منجمدماندۀ مجسمهسازی قرن ۱۹م، گرما و شوری رمانتیک بخشید. | ||
'''قرن ۲۰.''' برخی از بزرگترین نوآوران هنر قرن ۲۰ عبارتاند از [[براک، ژرژ (۱۸۸۲ـ۱۹۶۳)|ژرژ براک]]، که همراه با [[پیکاسو، پابلو (۱۸۸۱ـ۱۹۷۳)|پابلو پیکاسو]]<ref>Pablo Picasso </ref>، نقاش اسپانیایی، سبک کوبیسم را پروراند و اعتلا بخشید؛ و هانری ماتیس، نقاش سرآمد فوویسم که کارهایی با رنگهای درخشان و ماهیّتی موزون و تزیینی پدید آورد. اندیشههای نوین نقاشی بهخوبی در پاریس پا گرفت، و آن شهر را مرکز بینالمللی مکتب پاریس<ref>l’Ecole de Paris </ref> ساخت. برخی از نمایندگان هنر مدرن همچون [[پیکاسو، پابلو (۱۸۸۱ـ۱۹۷۳)|پیکاسو]]، از خارج از فرانسه به آنجا مهاجرت کردند. از نقاشان برجستۀ فرانسوی [[ووییار، ادویار (۱۸۶۸ـ۱۹۴۰)|ادوئار ووئیار]]<ref>Edouard Vuillard </ref>، [[بونار، پیر (۱۸۶۷ـ۱۹۴۷)|پیر بونار]]<ref>Pierre Bonnard </ref>، [[مارکه، پیر آلبر (۱۸۷۵ـ۱۹۴۷)|پیِر آلبر مارکه]]<ref>Pierre Albert Marquet </ref>، [[دلونه، روبر (۱۸۸۵ـ۱۹۴۱)|روبر دلونه]]<ref>Robert Delaunay </ref>، [[لژه، فرنان (۱۸۸۱ـ۱۹۵۵)|فرنان لژه]]<ref>Fernand Léger </ref>، ژرژ روئو<ref>Georges Rouault </ref>، و [[دوفی، | '''قرن ۲۰.''' برخی از بزرگترین نوآوران هنر قرن ۲۰ عبارتاند از [[براک، ژرژ (۱۸۸۲ـ۱۹۶۳)|ژرژ براک]]، که همراه با [[پیکاسو، پابلو (۱۸۸۱ـ۱۹۷۳)|پابلو پیکاسو]]<ref>Pablo Picasso </ref>، نقاش اسپانیایی، سبک کوبیسم را پروراند و اعتلا بخشید؛ و هانری ماتیس، نقاش سرآمد فوویسم که کارهایی با رنگهای درخشان و ماهیّتی موزون و تزیینی پدید آورد. اندیشههای نوین نقاشی بهخوبی در پاریس پا گرفت، و آن شهر را مرکز بینالمللی مکتب پاریس<ref>l’Ecole de Paris </ref> ساخت. برخی از نمایندگان هنر مدرن همچون [[پیکاسو، پابلو (۱۸۸۱ـ۱۹۷۳)|پیکاسو]]، از خارج از فرانسه به آنجا مهاجرت کردند. از نقاشان برجستۀ فرانسوی [[ووییار، ادویار (۱۸۶۸ـ۱۹۴۰)|ادوئار ووئیار]]<ref>Edouard Vuillard </ref>، [[بونار، پیر (۱۸۶۷ـ۱۹۴۷)|پیر بونار]]<ref>Pierre Bonnard </ref>، [[مارکه، پیر آلبر (۱۸۷۵ـ۱۹۴۷)|پیِر آلبر مارکه]]<ref>Pierre Albert Marquet </ref>، [[دلونه، روبر (۱۸۸۵ـ۱۹۴۱)|روبر دلونه]]<ref>Robert Delaunay </ref>، [[لژه، فرنان (۱۸۸۱ـ۱۹۵۵)|فرنان لژه]]<ref>Fernand Léger </ref>، ژرژ روئو<ref>Georges Rouault </ref>، و [[دوفی، رائول|رائول دوفی]]<ref>Raoul Dufy </ref> درخور ذکرند. [[مایول، آریستید (۱۸۶۱ـ۱۹۴۴)|آریستید مایول]]<ref>Aristide Maillol </ref>، فرمهای مجسمههای سنّتی فرانسه را احیا کرد. پس از [[جنگ جهانی دوم]]<ref>World War II </ref>، پاریس، مرکزیّت دنیای هنر را به امریکا سپرد، و بیشترین تأثیر را در هنر معاصر دنیا گذاشت. [[کلاین، ایوز (۱۹۲۸ـ۱۹۶۲)|ایوز کلاین]]<ref>Yves Klein </ref> و [[دوبوفه، ژان فیلیپ آرتور (۱۹۰۱ـ۱۹۸۵)|ژان دوبوفه]]<ref>Jean Dubuffet</ref> از نقاشان سرآمد فرانسوی در دوران پس از جنگ جهانیاند. | ||
| | ||
ویرایش