پلی فرهنگی میان غرب و شرق
اوایل ژانویه 2020 میان وسایل شخصی یوهان گوته در وایمار دسته نوشته های عجیبی پیدا شد که پلی فرهنگی از غرب مسیحی تا شرق شیعی را ترسیم میکرد گوته چه نوشته بود و سعی داشت چه پیامی را به جهان پیرامونش برساند؟
آقای کاسپار و خانم کاترینا الیزابت هیچ گاه فکر نمیکردند که فرزندشان روزی اصلی ترین چهره ادبیات آلمان شود، یوهان ولفگانگ فون گوته ادیب، فیلسوف، نقاش و نویسنده آلمانی است که سال 1749 در فرانکفورت بدنیا آمد .
تأثیر او در در سراسر آلمان آن چنان گسترش یافت که آثارش در قرن بعد از او منبع اولیه اطلاعات در زمینه های موسیقی، شعر، نمایشنامه و فلسفه شد.
یوهان بعد ها وایمار فرهنگی ترین شهر آلمان در ایالت تورینگن را برای اسکان همیشگی خود انتخاب کرد آن منزل امروز بنیاد فرهنگی مهمی است که تبدیل به خانه موزه شده.
دکتر برنارد فشر رئیس بنیاد گوته در مورد او می افزاید:
(گوته بااهمیت ترین نویسنده آلمان است، ستون ادبیات آلمانی، بااهمیت نه فقط بخاطر کتب و رمان بلکه بخاطر هوش کلی و تسلط به علوم تجربی و همچنین تحقیقات خود در همه رشته ها به طوری که برای هواشناسی به اندازه زمین شناسی علاقه نشان میداد و کمی نیز به خداشناسی، هنر و مشاهده پدیده های جهان می پرداخت از کرم درون خاک تا ستارگان آسمان)
همچنین از وی بعنوان مبتکر مفهوم ادبیات جهانی نام می برد، تأثیری که گوته در فلسفه آلمان داشت قابل سنجش نیست، به ویژه اثری که بر نسل کسانی چون هگل و شلینگ گذاشت.
سروده های وی الهام بخش موسیقیدانان بزرگی چون موتزارت و بتهوون بود.
از آثار مهم او میتوان به اگمونت، فاوست گوته، خویشاوندی های اختیاری، دیوان غربی شرقی و رنج های ورتر جوان اشاره کرد، در این بین رمان رنج های ورتر جوان شهرت زیادی دارد، بطوری که ناپلئون بناپارت در دیداری خصوصی با گوته عنوان کرد که ورتر را بارها و بارها مطالعه کرده است.
اروپا آن روزها پر بود از کشتار و خونریزی های حاصل از جنگ هایی که ناپلئون به پا کرده بود و همین باعث افسردگی بسیاری از اهالی فرهنگ از جمله این شاعر فرانکفورتی شده بود بطوری که دیگر توان سرایش و یا خلق آثار هنری علمی را نداشت.
در همان ایام در اتریش یوزف فون هامر پورگشتال شرق شناس مشهور دیوان حافظ شیرازی را به زبان آلمان ترجمه کرد و به واسطه ناشران به دست گوته رساند، گوته تحت تأثیر شعر های حافظ طبع شاعرانه اش بازگشت و زندگی در دنیای حافظ سبب شد که او طی یک هفته پانزده شعر جدید بسراید.
او دست به کار شد و دیوانی را به عنوان غربی شرقی سرود که نتیجه الهاماتش از شاعر ایرانی لسان الغیب خواجه شمس الدین محمد شیرازی مشهور به حافظ بود، این کتاب جزو واپسین آفریده های گوته به شمار میرود، وی در جایی این کتاب را بعنوان برایند زندگی خود معرفی کرده است، گوته دیوان شرقی غربی را ناشی از همزاد پنداری عمیق خود با حافظ میداند گویی او مبهوت دنیای شرقی حافظ و الگو های او گشته، جالب آنکه مبدأ دیوان خود را بنام مبدأ تاریخ اسلام نامیده است هجرت....
به ایران برویم جایی که دکتر رضا بیات از حافظ و اندیشه ها و سبک شعری او میگوید:
(حافظ محبوب ترین و مشهور ترین شاعر زبان فارسی است در این تردیدی نیست، بین عام مردم یک ذهنیت هایی راجب حافظ وجود دارد به آنها نمی خواهم بپردازم حال میخواهم یک نگاه تخصصی به حافظ داشته باشم، آن کسی که باعث میشود گروه های مختلف بگویند حافظ از ماست، حافظ دارد حرف مارا میزند، تفعل بزنند به دیوان حافظ و حال خودشان را در شعر ببینند این است که حافظ خلاصه تمام جریان های فکری قبل از خودش است، همه چیز را خوانده است، همه مسیرها را رفته است، همه چیز را بلد است و اسیر هیچ کدام از نهله ها هم نشده یعنی یک چیز کاملاً شناور بین گروه های های مختلف حرکت کرده بین فونون مختلف، همه چیز هست و هیچ چیز نیست خودش به این حالت رندی میگوید و جالب است مهمترین آرایه دیوان حافظ ایهام است(یعنی چند پهلو حرف زدن) این وضعیت کلی حافظ است و یکی از رندی های حافظ این است که منابع فکری خودش را خیلی خیلی میپوشاند)
گوته در دیوان شرقی غربی سروده ای بنام نغمه محمّد دارد این شعر مکالمه بین حضرت علی و حضرت فاطمه است که به توصیف شخصیت پیامبر میپردازد، این شعر هفتاد بیتی پیامبر را از نگاه آن دو شخصیت به آبی که از کوهساران جاری شده است تشبیه میکند .
طبق قرائن گوته برای شناخت بیشتر و بهتر الگوهای حافظ به سراغ منابع مکتوبی از اسلام رفته، ما امروز به طور دقیق نمی دانیم که گوته به غیر از قرآن چه منابعی در اختیار داشته، اما خانم آنه ماری شیمل پژوهشگر آلمانی معتقد است که تشبیه پیامبر اسلام به آب در شعر نغمه محمّد در هیچ منبعی یافت نمی شود بغیر از اثر شیخ کلینی (مشهور به کافی)، گوته برای فهم بهتر این منابع ناگزیر از آموختن زبان و رسم الخط عربی و فارسی بود، برای او خط عربی تبلور علمی مشرق زمین است زیرا او به درسی در یافته بود که شرق در کتاب خلاصه میشود به همین دلیل هم تلاش کرد رسم الخط عربی را از روی کتاب های شرقی تقلید کند.
دکتر برنارد فشر :
(وی از منابع ادبی و دوستان و ترجمه ها نیز استفاده کرد، علاوه بر آن نسخ خطی شرقی کتابخانه را با علاقه تحصیل کرد تا تصویر ذهنی خود را تکمیل کند و به نمایش بگذارد)
مشق های یوهان از خط عربی در موزه خانه وی در شهر وایمار نگهداری می شود اصرار گوته بر تکرار مشق یک جمله بسیار بهت آور است جمله ای که از مهم ترین شعار های مردم شیعه و بخشی از اذان ایشان میباشد(علی والی لله) دکتر برنارد فشر :
(پس از آن به درک روح زبان و فرهنگ فارسی و محمدی که در آن زمان معروف بوده میپردازد، این انتخاب هوشمندانه ای بوده که به سراغ این سوره ها رفته و نه منابع دیگر )
دکتر رضا بیات:
(حافظ معتقد است که در سیر و سلوک حتما نیاز است به یک خزر راه به یک پیر به یک کسی که هدایتش کند، حمایتش کند و همت خودش را همراه حافظ بکند (همت یعنی هم و غم پیر برای هدایت سالک، همت یعنی توجه کامل پیر برای اینکه سالک نلغزد) این همت نکته بسیار مهمی است و نکته جالب این است که حافظ معتقد است همت را از پیری که الآن هم زنده نیست میتوان دریافت کرد.
حال ببینیم پیر حافظ کیست...
در یک غزل دو گروه را نفی میکند و نهایتا در بیت سوم پیر خودش را معرفی میکند:
بی خبرند زاهدان نقش بخوان ولاتقل مست ریاست محتسب باده بده ولاتخف
صوفی شهر بین که چون لقمه شبهه میخورد پاردمش دراز باد آن حیوان خوش علف
این گروه ها نفی شدند و حال می خواهیم برویم سراغ پیر حافظ:
حافظ اگر قدم زنی در ره خاندان به صدق بدرقه رهت شود همت شحنه نجف
جالب است که حافظ اهل اسم خاص آوردن در شعرش نیست، ولی اینجا خیلی صریح به امیرالمومنین امام علی اشاره میکند و جاهای دیگری تصریخ شدیدتر از این دارد، در رباعیاتش میگوید:
مردی ز کننده در خیبر پرس اسرار کرم ز خواجه قنبر پرس
گر تشنه فیض حق به صدقی حافظ سر چشمه آن ز ساقی کوثر پرس)
تعداد نوشته های (علی والی لله) بدست یوهان گوته آنقدر زیاد است که گویی وی با هدفی مشخص قصد یادگیری این جمله را داشته است، گواه این نظر نگاشته کامل (علی والی لله) در برگه ای جدا بشکل بزرگ است که با نقش و نگارها تزئین گشته.
دکتر برنارد فشر :
(اما آنچه که او میگوید این است که شعر، آزاد از پندهاست و در سایه این آزادی می توان به عبادت خداوند پرداخت و این آنچه است که او می خواست بگوید، بدون هرگونه فشار و با آزادی عقیده و مدح و تفسیرهای تحکمی از کلام خدا هرکس این حق را دارد که کلام خدا را بر خود منطبق کرده و شخصا بفهمد، او همه قرائت ها را می شناسد اما هیچ کدام جز حقیقت را نمی گیرد و بقیه تفسیر های ظالمانه را پس می زند (این یعنی) آزادی مطلق)
سوال ما از فشر این است که چرا بعد از پیامبر تنها شخصیت امام علی برای گوته مورد توجه قرار گرفته درحالی که نام هیچ یک از بزرگان اسلام در دست نوشته هایش به چشم نمی خورد؟
(اما او، وی (امام علی) را بلافاصله تایید کرد، او همه قرائت ها را می شناسد و آزادانه تصمیم می گیرد، اما موضوع فراتر از این است، این تصادفی نیست که او شخصی (امام علی) را می گیرد که صبورتر و باتحمل تر از بقیه است و این نیز از درون آزادتر است، روشنفکر و آزادمردتر است و از درون نیز آزادتر است از این دید انتخاب او هوشیاری انجام شده است که این اسلام دگماتیک نیست و اسلام آزاد است، این انسانیت آزادی انتخاب و اندیشه دارد که با آزادی اسلامی نیز هماهنگی دارد)
این کشف در تاریخ آلمان وقتی هیجان انگیز تر میشود که نویسنده به زبان آلمانی در زیر (علی والی لله) می نویسد برای دیوان آینده شباهت این برگه به صفحه نخست دیوان غربی شرقی چنین مینماید که او به دنبال رقم زدن اتفاقی مستقل بوده...